سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی سروسامان

 

 امروز، سالروز شهادت حضرت علی بن محمد باقر(ع) است که با ده ها تن از یارانش در کربلای اردهال کاشان، مانند جدش مظلومانه به شهادت رسید و به فرمان عوامل "هشام بن عبدالملک" خلیفه عباسی، سر از تنش جدا شد.
به همین مناسبت امروز مراسمی در مشهد اردهال با سخنرانی آیت الله شیخ عبدالنبی نمازی، نماینده ولی فقیه و امام جمعه کاشان و با حضور محمدباقر قالیباف، شهردار تهران در حرم مطهر آن حضرت، برگزار می شود.
این امامزاده واجب التعظیم که مزارش در مشهد اردهال در 40 کیلومتری شهر کاشان قرار دارد به رغم برخورداری از جایگاهی رفیع در میان اهل بیت(ع)، در میان مردم، تنها با مراسم قالی شویان شناخته می شود و کمتر کسی از جایگاه او به عنوان کسی که از جانب پدرش امام پنجم شیعیان به رهبری ایرانیان برگزیده شده و سه سال مرجع علی الاطلاق عراق عجم و مردم قم، کاشان و خاوه بوده است، خبر دارد.
در میان فرزندان اهل بیت(ع) کمتر کسی را می توان یافت که از جانب دو امام معصوم یعنی امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، رسماً به عنوان "نائب الامام" و ولی مردم برگزیده شده باشد، اما حضرت سلطان علی بن محمد(ع)، از این ویژگی مهم برخوردار است.
امام صادق(ع) درباره مقام این امامزاده بزرگوار فرموده است: «مَن زارَ أخی سُلطان علی بِأردهال کمَن زارَ جدّی سَیدَالشُهداءِ بِکَربلاء.» یعنی «هرکس برادرم علی بن باقر(ع) را در اردهال زیارت کند مانند کسی است که جدم حسین(ع) را در کربلا زیارت کرده باشد.» و افزودند: «هر که توان زیارت اجدادم را ندارد به "باریکَرَسف" رود و برادرم سلطانعلی را زیارت کند.»
امام ششم شیعیان همچنین فرموده اند: «هر که شب های جمعه و شب های متبرکه را در مزار برادرم به سر برد و به عبادت و تلاوت قرآن بگذراند بی گمان در روز قیامت با ما اهل بیت(ع) محشور خواهد شد.» و در جای دیگری فرموده اند: «حائر مزار برادرم مانند حائر جدم امام حسین(ع) است و هر که را در حائر او دفن کنند از عذاب الهی ایمن خواهد بود.»

آستان مقدس حضرت سلطان علی بن محمد باقر علیهما السلام در مشهد اردهال

امام رضا(ع) نیز فرموده اند: «نعم الموضع الأردهال، فالزم و تمسک به.» چه خوب جایی است اردهال، پس به آن التزام و تمسک نمایید.»
مقام معظم رهبری هم در سخنرانی خود در بیستم آبان ماه سال 1380 در جمع مردم در کاشان درباره این امامزاده این گونه فرمودند: «شهرستان کاشان از جمله مناطق معدودی در کشور ماست که از اوایل قرون اسلامی با محبّت اهل بیت علیهم‏السّلام و شناختن حقیقت آنها معروف شد و از آغاز توانست در بین امواج متراکم و متلاطم سیاستهای اموی و عباسی، حقیقت را بشناسد. آن‏طوری که معروف است، امام باقر علیه‏الصّلاةوالسّلام فرزند خود جناب علی‏بن‏محمّد الباقر را که در مشهد اردهال مدفون است، برای توجّه دادن مردم و پاسخگویی به احساسات ارادتمندانه آنان به ساحت اهل بیت علیهم‏السّلام، به این منطقه گسیل کردند.»


بنر نصب شده در ورودی حرم توسط تولیت آستان مقدس

در بین مردم منطقه اردهال، مشهور است که مقام معظم رهبری تا کنون چند بار دور از چشم مردم به زیارت حرم سلطان علی بن محمدباقر(ع) رفته اند. ایشان در عبارتی خطاب به تولیت این آستان مقدس که در بنرهای نصب شده اطراف حرم نیز به چشم می آید، خاطرنشان کرده بودند: «من به تمام امامزاده ها علاقه مندم؛ حضرت سلطانعلی که جای خود دارد.»
اکنون مزار آن بزرگوار، به قدری محل اعتماد علماست و آن قدر از آن کرامت ها دیده شده که احدی جرأت تشکیک در آن را نکرده تا جایی که برخی مورخان ادعا کرده اند که در میان مزارات امامزادگان ایران، تنها مزار ایشان، حضرت معصومه(ع) و حضرت احمد بن موسی شاهچراغ(ع) است که می توان بطور صد در صد، صحت آن را به لحاظ تاریخی و اسناد نسبی تأیید کرد.
ماجرای عجیبی که شرح آن در پی می آید، مربوط است به ماجرای کشف بیش از 100 پیکر شهید که همگی سالم و دست نخورده در سرداب حرم این امامزاده در تابوت های جداگانه روی هم قرار گرفته و همچنان در این سرداب، موجود است اما درِ آن، به دستور مرحوم آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی، به روی همگان بسته شده است.


ایوان صفا

در ورودی حرم حضرت سلطانعلی بن محمد(ع)، ایوانی قرار دارد که به ایوان صفا مشهور است. بعد از ورود به ایوان صفا در سمت راست پله ها، سردابی به عمق سه و نیم متر وجود دارد که طول آن شش متر و عرض آن سه متر است.
ماجرا از این قرار است که در سال 1313 هجری، "اعتضاد الدوله" فرماندار قم به مشهد اردهال آمد و فرمان داد تا روی سرداب را بشکافند. او شخصاً داخل سرداب شد و حدود یکصد تابوت را در آنجا دید که در هر یک، پیکری سالم و از هم متلاشی نشده در حالی که لباس به تن دارند و روی گونه های بعضی از آنها، خون خشکیده دیده می شود که احتمال داد این پیکرها متعلق به یاران شهید حضرت علی بن محمد باقر(ع) باشد.
ماجرای این کشف، پس از چندی در میان مردم مشهور شد و حس کنجکاوی اهل تحقیق را برانگیخت که از جمله افرادی که درباره این موضوع شگفت انگیز که بظاهر با توجیهات علمی ناسازگار است، حساس شدند آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی(ره) از مراجع عظام تقلید بود.
ایشان در سال 1341 هجری شمسی، دعوت اهل محل را برای مسافرت به مشهد اردهال پذیرفت و به نیت تأمین موتور برق برای حرم که تا آن زمان از برق محروم بود، به این منطقه رفت و پس از اقامت چند روزه، برای مشاهده سرداب از نزدیک، اقدام کرد.


بنر نصب شده روی دیوار سرداب حرم مطهر

ایشان نیمه شب دستور دادند خادمان حرم، گوشه ای از سطح ایوان صفا را شکافته و دریچه ای به سردابه باز کنند؛ پس از تهویه مصنوعی هوای داخل سرداب، یکی از جوانان محلی که گفته می شود هنوز در قید حیات است، داوطلب و پیشقدم شد و چراغی در دست گرفت و با کمک چند نفر از معتمدان و مؤمنان، داخل سرداب شد و پس از کسب اطمینان، آیت الله مرعشی(ره) به کمک وی، از خاکریز کنار سرداب به داخل رفت و وارد محوطه بزرگی در زیر این آستان مقدس شد.
این مرجع عالیقدر پس از خروج از سرداب، ماجرا را این گونه نقل کرد: «در جانب شرقی سرداب، متجاوز از یکصد تابوت به اندازه های مختلف بلند و کوتاه و رنگ های متفاوت زرد و سیاه، در سه ردیف، روی یکدیگر گذاشته شده است که قسمتی از تخت های چند تابوت شکسته شده است و درون هر یک، جسدی در لباس، با سر و صورت باز و مو های ژولیده نمودار است.»
ایشان که از برجسته ترین متخصصان علم تاریخ و انساب بودند، از پوسیده نشدن تابوت ها و سالم ماندن این اجساد، اظهار تعجب و اعلام کردند که این پیکرهای مطهر، مربوط به یاران شهید حضرت علی بن باقر(ع) است.
اما ماجرا از آن قرار است که مردم منطقه فین کاشان، در سال 113 هجری، قاصدی را به نام "عامر بن ناصر فینی" به مدینه نزد امام محمد باقر(ع) فرستادند و از آن امام، درخواست تعیین مرجعی برای شیعیان این منطقه کردند. امام(ع)، فرزند خود سلطان علی، برادر امام جعفر صادق(ع) را رهسپار ایران و شهر کاشان کردند. امامزاده علی بن محمد (ع) که در سال 113 هجری به کاشان رسید در محله "فین بزرگ" ساکن شد اما تابستان ها به دلیل شدت گرمای هوا، به منطقه اردهال می‌رفت. چند سالی اوضاع بدین صورت بود تا اینکه امامزاده سلطانعلی(ع)، از نفوذ زیادی در بین مردم برخوردار گشت و این باعث ترس حاکم اردهال که "زرین کفش بارِکَرَسفی" نام داشت شد. وی سپاهی را برای قتل حضرت سلطان علی به منطقه فرستاد و آن حضرت، سرانجام در یک جنگ نابرابر که 13 روز طول کشید، در روز 27 جمادی الثانی سال 116 هجری قمری، همراه یارانش در منطقه اردهال به شهادت رسید و دشمنان، سر او را از تن جدا کرده و برای حاکم وقت منطقه قزوین که از سوی خلیفه عباسی به این منصب گماشته شده بود، ارسال و پیکرش در همان نقطه ای که خود، از مدت ها پیش، وصیت کرده بود به خاک سپرده شد.
در کتاب "مدارک معتبره بر مشهد حضرت سلطانعلی بن امام محمد باقر(ع)" اثر آیت الله حاج رضا مدنی کاشانی به نقل از شیخ ابو سعید آمده است که از هنگام شهادت این امامزاده تا سال 166 هجری قمری، در روز 27 جمادی الثانی هر سال، از زیر همه سنگ ها در منطقه اردهال، آوای ناله و گریه شنیده می شد و این چیزی بود که تمامی مردم آن را می شنیدند و به آن شهادت می دادند.


شهادت گاه حضرت علی بن محمد(ع)

در بخش دیگری از همین کتاب آمده است که "محمد طاهر بن بهروز" و "سعید بن جلال الدین" که از شیعیان آن منطقه بودند پس از این واقعه، ده ها تن از شهدای این نبرد را با لباس های خونین در حوالی آن حضرت، دفن کردند و به وصیت خود او، در خیمه گاه شهدا، حفره ای ایجاد کردند و برای آن روزنه ای گذاشتند و برخی از شهدا را در آن حفره دفن کردند.
مردم "فین" و "نَشَلج"، پس از شنیدن خبر شهادت آن حضرت و یارانش، سراسیمه به طرف اردهال حرکت می‌کنند ولی زمانی می‌رسند که حضرت به شهادت رسیده است. آنها پیکر پاره پاره و بی سرِ آن حضرت را در یک قالی می‌پیچند و در نهر آبی که در آن نزدیکی است، شست‌وشو می‌دهند و دفن می‌کنند. از آن زمان تاکنون، همه ساله در دومین جمعه مهر ماه و با حضور هزاران نفر از مردم فین و کاشان، آیین سنتی مذهبی قالیشویان برگزار می‌شود.
چوب‌هایی که افراد در این مراسم به دست می‌گیرند دو روایت دارد: نخست اینکه این کار، نوعی الگوبرداری از چوبه های اجداد آنهاست که برای شستن قالی آغشته به خون امامزاده علی بن محمدباقر(ع) در نهر آب مشهد اردهال به کار رفت، و دوم اینکه افراد آنها را به نشانه خشم و خونخواهی از دشمنان اهل بیت(ع) به دست می‌گیرند.
کارشناسان معتقدند که ماجرای فراز و فرود زندگی و سفر این امامزاده که با جزئیات دقیق در تاریخ ذکر شده است، به قدری کشش دارد که می توان از آن چند فیلمنامه استخراج کرد اما متأسفانه تا کنون هیچ اقدامی در راستای شناساندن و معرفی این بزرگوار به مردم انجام نشده است
.


[ سه شنبه 90/3/10 ] [ 6:29 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، صبح امروز در مراسم مشترک دانش آموختگی دانشجویان «دانشگاه افسری و تربیت پاسدار امام حسین (ع)»، با اشاره به نیاز روز افزون کشور به نیروهای «مؤمن، جهادگر، مبتکر، پرشور و بصیر» افزودند: شکست سیاستهای شیطان بزرگ امریکا در منطقه بسیار حساس خاورمیانه، و احیای نویدبخش شعارهای اسلامی در میان ملتهای به خروش آمده منطقه، تحقق بخشی از وعده های الهی به ملت ایران است که ایستادگی و ثابت قدمی در این راه، تحقق کامل نصرت الهی را به همراه خواهد آورد.
فرمانده معظم کل قوا، با اشاره به درخشش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در میدانهای مختلف 32 سال اخیر، حضور فعال، موفق و مؤثر این نهاد در روند عمومی حرکت انقلاب و نظام را ناشی از «قاعده و زیربنای مستحکم» سپاه دانستند و خاطرنشان کردند: این بنیاد و پایه مستحکم را مردان مؤمن، مجاهد، و لبریز از شور انقلابی در حوادث دشوار سالهای اول انقلاب بنا نهادند.
ایشان، ایمان و شور انقلابی شکل دهندگان سپاه را موجب جوشش روح ابتکار و دانایی روز افزون سپاه دانستند و افزودند: این نهاد مردمی، در پرتو رهنمودهای امام راحل عظیم الشأن، هم در دفاع مقدس و میدان رزم با دشمنان متجاوز خوش درخشید و هم در رزم جهادی و انقلابی، در میدانهای به شدت مغشوش و مبهم حوادث درون کشور، امتحان بسیار خوبی داد.
حضرت آیت الله خامنه ای، پاسداران جوان امروز را، قاعده و پایه بنای مستحکم این نهاد در سالها و دهه های آینده برشمردند و افزودند: انقلاب اسلامی در مقایسه با 30 سال پیش در موقعیتی بسیار بالاتر قرار دارد و جوانان امروز سپاه نیز باید به همین نسبت، پیشروتر، مجاهدتر، بصیرتر، عالمتر و مهذبتر از نسل اول سپاه، خود را برای ادامه رسالت عظیم این نهاد، آماده کنند.
رهبر انقلاب اسلامی، شرایط امروز کشور و منطقه را تحقق برخی از وعده های الهی به ملت ایران دانستند و افزودند: شیطان بزرگ امریکا از اول انقلاب، «امپراطوری نظامی – مالی – تبلیغاتی و سیاسی» خود را با همه توان به میدان شکست انقلاب اسلامی و ملت ایران آورد اما واقعیات عرصه سیاسی ایران و منطقه، نشان می دهد که امریکا، امروز خود در مقابل انقلاب اسلامی به زانو درآمده است.
ایشان با اشاره به اذعان تحلیلگران به شکست سیاست های بسیار حساس و تعیین کننده امریکا در خاورمیانه، افزودند: 30 سال قبل شیطان بزرگ تنها یکی از وابستگان فاسدش یعنی رژیم پهلوی را از دست داده بود اما امروز شاهد از دست رفتن گسترده رژیم های وابسته به خود است.
رهبر انقلاب اسلامی، انزوای امریکا و احیای نوید بخش اسلام در میان ملتهای منطقه را از دیگر نشانه های تحقق وعده های الهی برشمردند و افزودند: امروز، با بی نتیجه ماندن تلاشهای بی وقفه نظام سلطه، اسلام و قرآن حرف و سکه رایج جوانان و ملتهای منطقه شده است و این حقیقت، اهتزاز درخشان پرچمی است که ملت ایران در سال 1357 در این سرزمین برافراشت.
حضرت آیت الله خامنه ای، شکست امریکا در مسئله فلسطین را از دیگر نشانه های درماندگی شیطان بزرگ خواندند و خاطرنشان کردند: در همین هفته های اخیر جوانان فلسطینی در کشورهای مختلف منطقه، بعد از گذشت 60 سال، در روز نکبت و در اقدامی بی سابقه، مرزهای رژیم صهیونیستی را شکستند و این حقیقت دلنشین، طلایه تحقق وعده پروردگار مبنی بر پیروزی قطعی اسلام و مسلمانان است.
فرمانده کل قوا، ثابت قدمی و هوشیاری ملت و مسئولان ایران را شرط لازم برای تحقق کامل وعده های الهی برشمردند و تأکید کردند: همه باید مراقب باشیم که در این حرکت عظیم و پرشتاب، پا سست نکنیم و ضمن فراموش نکردن اهداف اصلی، حواسمان به مسائل دیگر پرت نشود.
ایشان در همین زمینه افزودند: گناه کسانی که در روند حرکت همگانی ملت ایران، آرمانهای انقلابی ملت را از یاد بردند و به مسائل فردی و قدرت طلبی مشغول شدند گناهی بزرگ و نابخشودنی است که البته به فضل الهی، ملت اینگونه کارها را از این افراد یاد نمی گیرد و به آنان بی اعتناست.
فرمانده کل قوا در پایان سخنانشان، پاسداران جوان را به تهذیب نفس، آمادگی روز افزون و انضباط برخاسته از انگیزه های معنوی توصیه کردند و حضور جوانان مؤمن در ارتش، سپاه، نیروهای انتظامی و بسیج را نویدبخش آینده ای روشن دانستند.
در ابتدای این مراسم سرود جمهوری اسلامی ایران نواخته شد. فرمانده کل قوا سپس با حضور در مقبره الشهدا، علو درجات شهیدان سرافراز اسلام و انقلاب را از پروردگار مسئلت کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای سپس از یگانهای حاضر در میدان سان دیدند.
سردار سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب در این مراسم در سخنانی با اشاره به توانمندی سپاه پاسداران برای تحقق «اهداف انقلاب اسلامی، امام خمینی و ولایت»، تزکیه و تربیت اسلامی، بهره گیری از مربیان جوان و پرشور و افزایش آموزشهای تخصصی را از اولویتهای سپاه اعلام کرد.
دریادار پاسدار مرتضی صفاری فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) نیز در گزارشی طراحی مجدد الگوها، انتقال فرهنگ غنی دفاع مقدس به جوانان، توسعه دانشهای رزمی و تاکتیکی و تمرکز خاص بر انضباط معنوی و اخلاقی را از برنامه های این دانشگاه بیان کرد.
در ادامه مراسم پس از مراسم تحلیف و قرائت دسته جمعی سوگندنامه دانشجویی، تعدادی از جانبازان، آزادگان، اساتید، مدیران، مربیان، فرماندهان نمونه و دانش آموختگان برگزیده، جوایز، درجه و سردوشی خود را از فرماندهی کل قوا دریافت کردند.
در پایان ضمن اجرای نمایش رزمی و برگزاری عملیات اعتماد به نفس، یگانهای حاضر در میدان از مقابل فرمانده کل قوا رژه رفتند.


[ سه شنبه 90/3/10 ] [ 6:21 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]


[ سه شنبه 90/3/10 ] [ 6:14 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

 

به گزارش فرهنگ نیوز حضرت آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) از جمله نکاتی که در زمینه اخلاق مطرح می‌کردند و نسبت به آن عنایت داشتند این بود که می‌فرمودند: در همه کارها، اول از همه، مواظبت کنید آن چه را که یقین دارید، عمل کنید! تا آن‌چه را که نمی‌دانید خداوند متعال به شما عطا فرماید.

این بیان ایشان برگرفته از روایاتی است که از رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) به ما رسیده، که نمونه آن از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این است که فرمودند: هر کس به آنچه می داند عمل کند، خداوند این ارث را باقی می نهد که آن چه را نمی داند، به او می آموزد.

اهل بیت (علیهم السلام) می فرمایند: شما آنچه را علم داری عمل کن خدای‌ تعالی آن چه را علم نداری به شما خواهد داد. این یک نکته‌ای ظریف است که ما آن چه را که از مسلمات دین‌ است و روشن؛ وقتی به عمل آراستیم، نتیجه این عمل صالح نیل به علم الهی است که بس با ارزش و قیمتی است.

خیلی آقای بهجت حرف نمی‌زدند و دائم‌الذکر به نظر می‌آمدند. ایشان گاهی به مناسبتی چیزی می‌گفتند یا به دیگری می‌گفتند، و ما هم باید حواسمان جمع می بود که سریع مطب را بگیریم و استفاده کنیم.

گاهی در ضمن لطایفی، نکات خیلی ظریف و دوست‌داشتنی را که متناسب با حال طرف بود بیان می‌کردند. یک روزی، شخصی در صحن مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) به آقا برخورد کرده بود. به آقا گفته بود که حضرت آقا من خودم را گم کرده‌ام؛ می‌خواهم خودم را پیدا کنم، چکار کنم؟ آیت الله بهجت(رحمةالله علیه) فرموده بودند که برو در آن صحن یک اتاق و دفتری است به نام دفتر گمشدگان. بگو: من خودم را گم کرده ام، تا که در بلندگو شما را صدا کنند، ببینید آیا پیدا می‌شوید یا نه!

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی بهجت(رحمةالله علیه)

 


[ سه شنبه 90/3/10 ] [ 6:12 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

عکسهای شهاب حسینی در نقش شهید بابایی

در این مجموعه شهاب حسینی عهده‌دار نقش این خلبان شجاع و تیزپرواز عرصه دفاع مقدس است. تهیه کننده پروژه تلویزیونی «شوق پرواز» از....
 
مجموعه تلویزیونی «شوق پرواز» که به زندگی شهید خلبان عباس بابایی می‌پردازد به همت مؤسسه فرهنگی هنری شاهد برای پخش از شبکه دو ساخته و آماده می‌شود. در این مجموعه شهاب حسینی عهده‌دار نقش این خلبان شجاع و تیزپرواز عرصه دفاع مقدس است. تهیه کننده پروژه تلویزیونی «شوق پرواز» از آماده شدن این مجموعه برای پخش تا دو ماه دیگر خبر داد.
 
عکسهای شهاب حسینی در نقش شهید بابایی
 
عکسهای شهاب حسینی در نقش شهید بابایی
 
http://www.pcparsi.com/uploaded/pc82fe770d800bbfea919f99967ae208b0_11-5-28-1139273.jpg
 
http://www.pcparsi.com/uploaded/pca8ff262209e51a912abde7bc951ae708_11-5-28-114034.jpg
 
http://www.pcparsi.com/uploaded/pc6ad2d09e6efdab62112d88ae43e5fbf9_11-5-28-1140445.jpg
 
http://www.pcparsi.com/uploaded/pc75b412e0bcf29f84b3bb1d683ea63b27_11-5-28-1141296.jpg
 
http://www.pcparsi.com/uploaded/pc9b903cdb29335a2cbbf5c1dfefa1b502_11-5-28-1142247.jpg

 


[ سه شنبه 90/3/10 ] [ 5:49 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

روزی شاگرد یه راهب پیر هندو از او خواست که واسش یه درس بیاد موندنی بده . راهب به شاگردش گفت کیسه نمک رو بیاره پیشش ، بعد یه مشت از اون نمک رو داخل لیوان نیمه پری ریخت و ازش خواست اون آب رو سر بکشه .
شاگرد فقط تونست یه جرعه کوچک از آب داخل لیوان رو بخوره ، اونم بزحمت .

استاد پرسید : " مزه اش چطور بود ؟ "
شاگرد پاسخ داد : " بد جوری شور و تنده ، اصلا نمیشه خوردش "
پیرهندو از شاگردش خواست یه مشت نمک برداره و اونو همراهی کنه . رفتند تا رسیدند کنار دریاچه .
 استاد از او خواست تا نمکها رو داخل دریاچه بریزه ، بعد یه لیوان آب از دریاچه برداشت و داد دست شاگرد و ازش خواست اونو بنوشه .
شاگرد براحتی تمام آب داخل لیوان رو سر کشید .

استاد اینبارهم از او مزه آب داخل لیوان رو پرسید. شاگرد پاسخ داد : " کاملا معمولی بود . "

پیرهندو گفت :
" رنجها و سختیهائی که انسان در طول زندگی با آنها روبرو میشه همچون یه مشت نمکه و اما این روح و قدرت پذیرش انسانه که هر چه بزرگتر و وسیعتر بشه ، میتونه بار اون همه رنج و اندوه رو براحتی تحمل کنه ، بنابراین سعی کن یه دریا باشی تا یه لیوان آب . "


[ سه شنبه 90/3/10 ] [ 5:41 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

رز سرخ:عشق بی ریا-زیبایی-شجاعت-احترام-تبریک((دوست دارم))
رز سفید:پاکی-معصومیت-راز-سکوت-فروتنی-احترام- (عشق من به تو عمیق و خالصانه است)
رز صورتی: قدر دانی(متشکرم)وقار- ستایش-همدلی- لطافت-شادکامی- (باورم کن)(تو خیلی دوست داشتنی هستی)
رز زرد:شادمانی - رفاقت- شوق - حسادت - آغاز دوباره- (فراموشم نکن)(معزرت میخوام)
رز بنفش:عشق در نگاه اول
رز نارنجی:اشتیاق- شیفتگی آرزو
غنچه رز:نماد پاکی وزیبایی-جوانی-عشق نو پا
یک شاخه گل رز:سادگی-سپاسگزاری-عشق تازه.
یک شاخه گل رز سرخ:(دوست دارم)
رز سفید عروس:عشق مبارک و فرخنده
رز قرمز سیر:سوگواری
رز سیاه:مرگ
ترکیبی از رز سفید و سرخ:اتحاد- سازش
رز کاملا شکفته:من متعهد به تو هستم-هنوزم دوست دارم
دسته گل رز:قدر دانی
دسته گل رز کوچک:من به یاد تو هستم


[ سه شنبه 90/3/10 ] [ 5:35 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم.
دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینی اش کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگیر شدم
سعی میکردی من خیس نشوم
شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود
سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکنه
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد
.
.
.
و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
با یک چتر اضافه اومدی
مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمون نره دو قدم از هم دورتر برویم.
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم. تنها برو!

دکترعلی شریعتی


[ سه شنبه 90/3/10 ] [ 5:33 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

اما شیوه های اعدام…


1-دار زدن:
مرسوم ترین شیوه اعدام در جهان دار زدن است. در این روش با طنابی ضخیم گردن اعدامی بسته می شود. برای اعدام وی یا زیر پای وی خالی می شود و یا با ابزاری مانند جرثقیل او را بالا می کشند.
نکته جالب اینکه بر خلاف تصور عامه افراد اعدامی دار زده شده در اصل به دلیل خفگی نمی میرد بلکه به دلیل ناگهان زیر پایش خالی میشود و از طناب آویزان میگردد مهره های آسه و اطلس وی شکسته و نخاع وی قطع میگردد. البته در مورد اعدامهایی که فرد را با چرثقیل بالا می کشند امکان مرگ در اثر خفگی وجود دارد.

متهم آخرین لحطات زندگی خود را با دلهره سپری می کند ناگهان زیر پایش خالی میشود. طناب قطور تحت وزن بدن وی که سقوط کرده است گردنش را می شکند و او را فلج میکند. در حال خفه شدن است اما بدن را نمی تواند تکان دهد زیرا فلج شده است. پس از حدود 15 دقیقه اعدامی پایین آورده میشود.

 

 


2-تیر باران:
در این روش جوخه آتش به اعدامی شلیک میکنند و یا اینکه با شلیک گلوله در سر اعدامی صورت میگیرد. این روش سالهای سال در چین شایع بوده است اما گویا چینی ها برای بهبود وجهه جهانی خود به روش تزریق داروی مرگ آور روی آورده اند.

اعدامی با چشمانی بسته و یا باز انتظار می کشد. زمان چقدر کند می گذرد. آتش! شلیک میشود قبل از اینکه صدای گلوله را بشنود فشنگها در بدن او جا گرفته است….

 

 


3-گردن زدن:
این روش در عربستان جاری است. اعدامی با شمشیری تیز و با سرعت زیاد گردن زده می شود. شبیه آنچه در مورد گیوتین رخ میداد. گردن زدن افراد و تماشای آن در عربستان مشتری زیاد دارد و افراد زیادی برای تماشا می آیند!

صدای جمعیت را دارد می شنود. ترس همه وجودش را فرا گرفته انتظار تیغه شمشیر داشتن هم از آن انتظارهای سخت است. شمشیر فرود می آید و گردن اعدامی را به سرعت قطع میکند. می گویند اعدامی در لحظاتی کوتاه گردن بریده شده خودش را می بیند!

 

 


4-تزریق داروی مرگ آور:
در این روش ترکیب سه داروی بیهوش کننده، فلج کننده و قطع کننده ضربان قلب به کار گرفته می شود. در این روش با شیوه مسالمت آمیزتری فرد کشته می شود. این شیوه علاوه بر اعدام اکنون در مرگ خود خواسته افرادی که به بیماریهای لاعلاج مبتلا هستند نیز در برخی کشورها مانند هلند به کار گرفته میشود.

روی تخت اعدام است. افرادی می روند و می آیند. پزشک اعدام سر میرسد. اولین تزریق را داخل رگ انجام میدهد. گلویش خشک میشود. پلکهایش هم سنگین….. دیگر چیزی نمی فهمد…

این روش هم اگر داروی اول اثر نکند و داروی فلج کننده و قطع کننده ضربان تزریق گردد مانند کسی که بختک در خواب بروی او افتاده است مرگی هولناک برای اعدامی به ارمغان می آورد.

 

 

اما روشهای قدیمی تر اعدام…..


5-اتاق گاز:
در این روش اعدامی به داخل یک محفظه برده و روی صندلی بسته میشد. سپس با ترکیب مواد شیمیایی مواد سمی خفه کننده شامل ترکیبات سیانیدی به داخل محفطه جریان می یافت موجب بیهوشی و مرگ اعدامی میشد.

 

 


6-صندلی الکتریکی:
در این روش اعدامی بر روی صندلی محکم بسته میشد و سپس با کلاهخودی که زیر آن یک ابر فومی خیس شده قرار داشت پوشش داده میشد و اتصالی دیگر هم به پای وی بسته میشد و با جریان برق با ولتاژ 1500 تا 2500 ولت و جریان 4 تا 6 آمپر اعدام می گردید. بسیاری از کسانی که با این روش اعدام میشدند در واقع به دلیل جریان برق نیمه پز می شده اند. دمای بدن اعدامیها تا 70 درجه هم بالا می رفته است.

 

 

 

7-گیوتین: در این روش با یک تیغه بزرگ که از ارتفاع سقوط میکند گردن اعدامی با سرعت قطع میشود. گفته میشود به دلیل سرعت عمل فرد اعدامی با چشمان خود گردن قطع شده اش را لحظه ای کوتاه می دیده است.

 


[ سه شنبه 90/3/10 ] [ 5:25 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

 

 


[ سه شنبه 90/3/10 ] [ 5:21 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب


بازدید امروز: 912
بازدید دیروز: 1152
کل بازدیدها: 19897517

طلایه دار