سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی سروسامان

Ù?تÛ?جÙ? تصÙ?Û?رÛ? براÛ? Ø°Ù?اÙ?Ù?Ù?ار حسÙ? عز اÙ?دÛ?Ù?

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ هزاران نفر از مردم شهیدپرور جنوب لبنان پیکر یکی از شهدای مدافع حرم را در شهر صور تشییع کردند.

 

 

 

ذوالفقار حسن عز الدین در غوطه شرقی دمشق به اسارت تروریست‌های تکفیری در آمده بود و پنج سال در اسارت بود. تروریست‌ها سر آن شهید را از تنش جدا کردند.

پدر این شهید گفت: از اینکه پیکر پسرم بازگشته است خوشحالم. او بدون سر بود. پنج سال در اسارت بود. با تمام خوشحالی از پسرم استقبال کردم چرا که مولای ما ابا عبد الحسین(ع) نیز بی سر بود.

مادر این شهید نیز گفت: دوست دارم سلامم را به سید حسن ( نصر الله دبیر کل حزب الله لبنان) برسانم و از او خیلی تشکر می کنم زیرا اسرای ما را رها نکرده است. من مادر شهید ذوالفقار به سید حسن افتخار می کنم جانمان فدای تو ای سید حسن. چهار پسرم فدایت باد.

ذوالفقار عزالدین از اهالی منطقه صور لبنان و متولد یازدهم اردیبهشت ماه سال 1374 بود که در اولین روز‌های درگیری‌های منطقه غوطه سوریه توسط اصابت مین مجروح شد و به اسارت تکفیری‌‏ها درآمد و تروریست‌ها او را به شهادت می‌رسانند. تروریست‌های تکفیری قبل از به شهادت رساندن ذوالفقار چندین سؤال از او می‌پرسند و پس از آن، ذوالفقار را مانند سرور و سالار شهیدان امام حسین(ع)، سر از تنش جدا کرده و او را به شهادت می‌رساندند.

ذوالفقار قبل از شهادتش در خواب دیده بود که سرش بریده می‌شود. او بیدار می‌شود و مجدداً به خواب می‌رود که این بار امام حسین (ع) را در خواب می‌بیند که ایشان به ذوالفقار می‌فرماید: عزیز من! سر تو را خواهند برید همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت. اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تو را دربر خواهند گرفت . چندی بعد، خوابش تعبیر شد و همانگونه که در خواب دیده بود به دیدار مولایش امام حسین(ع) شتافت.

سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در مراسم چهلمین روز درگذشت مادر شهیدان حسین و اصغر ایرلو، در بیان مصداق و مثال عینی درباره قدرت ایدئولوژی مبتنی بر وحی خاطره شهید عزالدین را گفت که بغض گلوی خود و حاضرین در مراسم را گرفت. او گفت که نوجوان 17 ساله‌ای که اخیراً (در سوریه) شهید شد، به مادرش می‌گوید، با توجه به خوابی که دیده‌ام این آخرین ناهاری است که باهم می‌خوریم، مادر اجازه تعریف خواب را نمی‌دهد.

برای دوستانش اینگونه تعریف کرده بود. 2 شب است که خواب می‌بینم که روی سینه‌ام نشسته‌اند تا سرم از تنم جدا کنند، فریاد می‌زنم و آنوقت است که امام حسین(ع) می‌آید و می‌گوید، نترس درد ندارد سر من را هم بریدند، درد نداشت.

 

 

 

 

 

 

 

 


[ سه شنبه 97/5/23 ] [ 9:51 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب


بازدید امروز: 175
بازدید دیروز: 54
کل بازدیدها: 19759740

طلایه دار