بی سروسامان |
این تنها سعیدی نیست که با این وضع اسف انگیز درگوشه زندان از پای در میآید بلکه چه بسا افراد مظلوم و بیگناه به جرم حقگویی در سیاهچالهای زندان مورد ضرب و شتم و شکنجههای وحشیانه و رفتار غیر انسانی قرار میگیرند.
اینجانب کراراً خطر دولت اسراییل و عمال آن را به ملت گوشزد کردم که باید مقاومت منفی کنند و از معامله با آنها احتراز جویند. اکنون راه را برای مصیبت بزرگتری باز کردهاند و ملت را به اسارت سرمایهداران میخواهند، درآوردند.
من قتل فجیع این سید بزرگوار و عالم فداکار را که برای حفظ مصالح مسلمین و خدمت به اسلام جان خود را هدیه نمودند، به ملت ایران تعزیت میگویم و از خداوند متعال رفع شر دستگاه جبار و عمال کثیف استعمار را مسألت مینمایم.
بسم الله الرحمن الرحیم
[ پنج شنبه 90/3/19 ] [ 7:48 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
کلیپی از بسیجی شهید حسین غلام کبیری که در جریان فتنه 88 به درجه رفیع شهادت نائل گردید روحش شاد 3.6مگابایت [ پنج شنبه 90/3/19 ] [ 7:35 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
سامرا…حرم مطهر امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع)…یا صاحب الزمان آجرک الله… [ پنج شنبه 90/3/19 ] [ 7:24 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
معناشناسی لیله الرغائب [ پنج شنبه 90/3/19 ] [ 7:19 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
یک کشتی در یک سفر دریایی در میان طوفان در دریا شکست و غرق شد و تنها دو مرد توانستند نجات یابند و شنا کنان خود را به جزیره کوچکی برسانند. دو نجات یافته هیچ چاره ای به جز دعا کردن و کمک خواستن از خدا نداشتند. چون هر کدامشان ادعا می کردند که به خدا نزدیک ترند و خدا دعایشان را زودتر استجاب می کند، تصمیم گرفتند که جزیره را به ? قسمت تقسیم کنند و هر کدام در قسمت متعلق به خودش دست به دعا بر دارد تا ببینند کدام زود تر به خواسته هایش می رسد. [ پنج شنبه 90/3/19 ] [ 6:49 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
[ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 11:29 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
[ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 9:51 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی، و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد، و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی. آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، از جمله دوستان بد و ناپایدار، برخی نادوست، و برخی دوستدار که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد.
و چون زندگی بدین گونه است، برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی، نه کم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد، که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد، تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.
و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی نه خیلی غیرضروری، تا در لحظات سخت وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.
همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند چون این کارِ ساده ای است، بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند و با کاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی.
و امیدوام اگر جوان که هستی خیلی به تعجیل، رسیده نشوی و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.
امیدوارم سگی را نوازش کنی به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد. چرا که به این طریق احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی هرچند خُرد بوده باشد و با روئیدنش همراه شوی تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.
بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی زیرا در عمل به آن نیازمندی و برای اینکه سالی یک بار پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است. فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!
و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.
اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم! [ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 8:32 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
[ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 8:26 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
[ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 8:5 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
|