بی سروسامان

 همسرشهید شوشتری خاطرنشان کرد: شب قبل از شهادت، سردار پس از اینکه برای کشیک به حرم حضرت رضا (ع)  می رود، خوابی می بیند که البته برای من تعریف نکرد، اما بعدا از دوستانش می شنوم که خواب دیده ...به گزارش فرهنگ نیوز، طیبه درری در گفت‌وگو با خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» در مشهد، تصریح کرد: شهید شوشتری دست محرومان را می گرفت و همه شیعه و سنی را با هم متحد کرده بود و شاید همین شاخصه اخلاص او باعث شد تا تروریست ها با هدف براندازی این تفکر و عدم وحدت در این منطقه سردار را به شهادت برسانند.وی افزود: سردار یاور محرومان و مردم منطقه سیستان و بلوچستان بود و به نوعی خود را وقف آن جا کرده بود، اما تروریست ها و استکبار سخت در اشتباه هستند که با شهادت این افراد بتوانند این تفکر را از بین ببرند؛ چرا که که افرادی همانند شوشتری باز هم تربیت شده و راه آن ها را ادامه خواهند داد.

 

 

 همسرشهید شوشتری با اشاره به آخرین لحظات خود با سردار بیان داشت: شب قبل از شهادتش پس از اینکه به کشیک حرم حضرت رضا (ع)  می رود، خوابی می بیند که البته برای من تعریف نکرد، اما بعدا از دوستانش می شنوم که خواب دیده شهدا برایش جشن گرفتند و با دیدن این خواب اضطراب عجیبی به او دست می دهد انگار برای دیدار دوست دلهره پیدا می کند.درری ادامه داد: هنگامی هم که قصد رفتن کرد، انگار همه چیز را برای آخرین بار می دید و حتی دوبار از من خداحافظی کرد وقتی از در بیرون رفت بار دیگر برگشت و نگاهی دوباره به خانه انداخت سپس به من گفت؛ «حاج خانم دیگر با من کاری نداری؟»وی گفت: من هر بار که سردار به ماموریت می رفت هفت بار سوره قدر را پشت سرش می خواندم، اما این بار سه بار که خواندم برق ها رفت انگار از جانب خداوند بود، هنگامی که سردار شوشتری از منزل خارج شد دلهره و اضطراب عجیبی من را فرا گرفت که این برایم بسیار عجیب بود چون نزدیک به سی سال بود که هر هفته ایشان از منزل برای رفتن به ماموریت و یا جبهه خارج می شد، اما این بار دلهره عجیبی همراه من شده بود.

 

 
همسرشهید شوشتری با اشاره به خصوصیات اخلاقی سردار شهید بیان داشت: اخلاقش خیلی عالی بود هر دو هفته که به منزل می آمد با اینکه بسیار خسته بود، اما هیچ وقت خستگی اش را بروز نمی داد و هیچ گاه به یاد ندارم که از کار و سختی ها و مشکلات کار برای خانواده اش بگوید چون به این اعتقاد داشت که مشکلات کاری را نباید در زندگی دخالت داد و خانواده را با آن درگیر کرد.
درری افزود: وقتی می آمد نمی گفت من خسته ام با نوه ها بازی می کرد و همیشه خنده بر لبانش بود، مهربانی همیشه همراه شهید بود.
وی یادآور شد: شهید شوشتری قسم خورده لباس بر تنش بود و همیشه می گفت؛ «نمی خواهم حتی یک قدم اشتباه در زندگی بردارم که باعث خیانت به این لباس مقدس شود».همسرشهید شوشتری افزود: ما هیچ گاه به خاطر اینکه به کارش ضربه نخورد مشکلات زندگی رو به او نمی گفتیم تا ذهنش درگیر زندگی نشود و این باعث عدم احساس آرامش در کار نشود.

 


[ شنبه 90/6/12 ] [ 9:14 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب


بازدید امروز: 195
بازدید دیروز: 618
کل بازدیدها: 19936907

طلایه دار