مهدی حسینی متولد سال 59 می باشد. در اواخر سال 78 وارد سپاه شد و لباس مقدس نظام را به تن کرد. مهدی یک هیاتی متعصب بود. پیرو خط ولایت همیشه میگفت گوش و چشم ما باید به حرف رهبری باشد. عاشورای سال 88 و آتش فتنه ای که فتنه گران در آن روز بر پا کرده بودند ، مهدی و چند تن از دوستانش از اولین افرادی بود که با فتنه گران در صحنه ای که آتش به پا کرده بودند درگیر شده بود و رشادت های بسیار زیادی از خود نشان داده بودند. همیشه می گفت یا جنگ با تکفیری ها را به پایان می رسانیم و یا من شهید میشوم و برمی گردم، یک سال و نیم گذشته مدام سوریه بود و خیلی کم به خانه می آمد که پدرش می گوید : پسرم شما چند سال است سوریه هستی ، دین خودت را ادا کرده ای برگرد، ما دلمان برایت تنگ می شود، در جواب پدرش هم می گوید : من برنمی گردم تا جنگ تمام شود و ریشه تکفیری ها را خشک و نابود کنیم و یا من شهید شوم و برگردم.

در آخرین درگیری ها که سه هفته پیش بود، طبق مدیریت میدانی قرار شد که عقب نشینی تاکتیکی داشته باشیم و دوباره حمله ای داشته باشیم ، اکثر کسانی که در اطراف ایشان بودند دست و پای خود را گم کرده بودند و نمی دانستند که چه کار کنند. اما مهدی با یک آرامش و یک مدیریت نظامی که داشت همه همرزمان ایشان در اطرافش از آرامش ایشان آرام شدند و از روحیه ایشان روحیه گرفتند. و مهدی حسینی شهید شد در سه شنبه 13 مهر ماه سال 95 در ساعت چهار بعد از ظهر در حما سوریه. و یک شهر را داغدار و عزادار خودش کرد.