به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «عبدالرضا مجیری» به سال 1353 شمسی، در «خمینیشهر» متولد شد. وی به سال 1372 شمسی، لباس پاسداری از «نهضت روح الله» را بر تن کرد و سرانجام در اوایل آذر ماه 1394 شمسی، پس از حدود بیست روز حضور در میادین دفاع از حرمِ بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)، بال در بال ملائک گشود.
آن چه پیش رو دارید، وصیتنامهی به جامانده از «عبدالرضا مجیری» است کهچند روز قبل از شهادتش و در اوج «عملیات محرم» به رشته ی تحریر درآمده است:
روحمان با یادش شاد
هدیه به روح بلندپروازش صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
به نام الله، یگانه پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود بر همه انبیاء، مخصوصاً نبی مکرم اسلام (ص) و با سلام خدمت تمامی اوصیاء مخصوصاً نائب و وصی رسول اکرم (ص)، اسدالله، اُذن الله… امیرالمؤمنین و تمامی جانشینان بر حقشان و سلام خدمت یگانه منجی عالم بشریت، حضرت مهدی (عج) و نائب برحقش و یگانهی دوران حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (روحی فداء).
گواهی می دهم که خدا یکی است و شریکی برای او نیست و «الله» تنها معبود جهانیان است.
گواهی می دهم به تمام انبیاء الهی از حضرت «آدم» تا خاتم ِآن ها و افضل آن ها محمد مصطفی(صلوات الله علیه).
گواهی میدهم به همه اوصیاء پیامبران، مخصوصا اوصیاء پیامبر خاتم «حضرت محمد مصطفی» (صلوات الله علیه) از امیرالمؤمنین علی (صلوات الله علیه) تا یازده جانشین بر حقش که خاتمِ آن ها، امام عصر و الزمان حضرت مهدی (روحی فداء) می باشد.
گواهی میدهم که «ولایتِ فقیه» جانشین بر حق ائمه (صلوات الله علیهم) بوده و اطاعت از «ولی فقیه» اطاعت از معصوم (صلوات الله علیه) بی کم و کاست می باشد.
با عرض سلام خدمت مهدی موعود (روحی فداء) و نائب بر حقش «امام خامنهای» و تمامی رهروان شهیدان راه حق و حقیقت. و با عرض سلام خدمت تمامی دوستان و آشنایان و فامیل و همکاران و برادران و خواهرانم و مادر گرامیام و پدر و مادرِ همسر عزیزم.
همسر عزیزم!
من در زندگی حق شما را ادا نکردم. امیداورم مرا ببخشید و از خداوند برایم طلب غفران و رحمت کنید. انشاءا… همدیگر را در پیش خداوند متعال ملاقات کرده و در آخرت نیز یار و همبال هم باشیم. به شما همسر عزیزم توصیه به صبر و استعانت از خداوند متعال را خواهانم و این که در مراسم من جرع و فزع نکنید و قوی و مقاوم باشید و نشان دهید که فدایی دادن در راه حق و حقیقت شادی دارد نه غم و اندوه و اشک و ناله.
همسر عزیزم!
شما را سفارش می کنم در مورد بچه ها که نگذارید آن ها از راه خدا و ولایت دور شده و آن ها را بچه هایی مؤمن و پرهیزگار بار بیاورید و به آن ها همواره بگویید که پدرشان در راه حق و حقیقت قدم برداشته و جان ناقابلش را فدای راه معبود نموده و شما نیز باید پاسدار حرمت خون پدرتان بوده و از راه حق و حقیقت و پیروی از «ولی فقیه» منحرف نشوید.
همسر عزیزم!
همواره کوشش کنید که به بچه هایم به جز روزی حلال ندهید و آن ها را از روزی غیر حلال باز دارید.
همسر عزیزم!
همواره در زندگی بر خدا توکل کنید و از او یاری بجوئید و جز راه خدا راهی را نروید تا به او ملحق شوید.
خدمت دختر گلم سلام می کنم و به او می گویم که او را خیلی دوست دارم و برای عاقبت به خیریاش دعا می کنم.
دختر گلم! در زندگی خدا را فراموش نکن و در کارها، کمک مادرت کن و حجاب و عفتت را مواظب باش و برای پدر گناهکار خود نیز دعا کن که خدا مرا بیامرزد و از سر تقصیراتم بگذرد.
به زهرا خانم و محمد حسین گلم سلام می کنم و به آن ها می گویم که بابا همواره دعا گوی شما بوده و برای عاقبت به خیریتان دعا می کند.
بچههای گلم! بابا را از دعای خیر خود فراموش نکرده و اعمال و رفتارتان جوری باشد که مرا پیش پیامبر و ائمه (صلوات الله علیهم) سر افراز کرده و شرمنده نسازد.
به مادر گرامی و مهربانم سلام عرض کرده و از او می خواهم که مرا به خاطر خطاها و کوتاهی هایم در مورد او ببخشد و در شهادت من صبر پیشه ساخته و بداند که پسرش در راه امام حسین (صلوات الله علیه) قدم برداشته و راه او را پیموده است و باید تو نیز مانند زینب (س) صبر پیشه کنی و مرا از دعای خیر خود فراموش نکرده و مرا ببخش.
از پدرِ همسر و مادرِ همسر عزیزم حلالیت طلبیده و از آن ها می خواهم که مرا به خاطر کوتاهی هایم ببخشند و مرا حلال کنند.
از تمامی برادران و خواهران و دوستان و آشنایان و همکارانم می خواهم که اگر تقصیری یا کوتاهی از جانب من در مورد آن ها سرزده مرا ببخشند و مرا حلال کنند و از «ولایتفقیه» دست برنداشته و تا پای جان از آن حمایت کنند.
به همسر عزیزم می گویم که من در زندگی به کسی قرض ندارم و آن هایی هم که از آن ها طلبکار هستم، اگر طلب شان را دادند که هیچ و اگر ندادند آن ها را می بخشم و حلال می کنم. احتیاطاً مقدار یک میلیون تومان برای من خمس بدهید و پانصدهزار تومان هم رد مَظالم. اگر مالی هم از من بر جای مانده آن را طبق قانون ارث و میراث تقسیم کنید.
از همه، همسر و فرزندان و عزیزانم طلب عفو نموده و همه را به خداوند منان می سپارم و به آن ها جمله شهید بهشتی را می گویم که «سر نوشت مُقَلِدان خمینی چیزی جز شهادت نیست».
از خداوند متعال می خواهم که در بدنم اثر از زخم های بدن امام حسین (ع) و اثری از پهلوی شکسته حضرت زهرا باشد. اگر جنازه ام برگشت، که از خدا می خواهم که بر نگردد،مرا هر کجا خواستید دفن کنید و از همهگی التماس دعا دارم و شما را به خداوند بزرگ می سپارم.
محب المهدی
عبدالرضا مجیری
13/آبان/1394
11 محرم الحرام