سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی سروسامان
فرهنگ نیوز: حامد کلاهداری کارگردان جوانی است که اگر چه مدت زیادی از حضورش در سینمای حرفه ای‎ به‎عنوان کارگردان نمی‎گذرد، اما با ساخت دو فیلم بلند خود توانسته نظر‎های زیادی را به خود جلب کند. «شکلات داغ» اولین تجربه سینمایی این کارگردان بود که با وجود بهره‎گیری از بازیگران با سابقه سینما، نتوانست موفقیت چندانی کسب کند. او بعد از این تجربه به‎سراغ ساخت فیلم جنجال‎برانگیز «پایان نامه» رفت تا به گفته خودش اولین فیلم سینمایی در ژانر سیاسی را در ایران تولید کند. از آن‎جا که این روز‎ها شاهد اکران عمومی این فیلم هستیم، خالی از لطف ندیدیم که نشستی با این کارگردان جوان داشته و درباره فیلم جدیدش با او صحبت کنیم.



تا جایی‎که اطلاع داریم، ساخت فیلم «پایان‎نامه» را بر مبنای یک دغدغه شخصی عنوان کرده‎اید. این دغدغه که اتفاقا خیلی هم از آن صحبت کرده‎اید، از کجا شکل گرفته و چرا برای ساخت دومین فیلم بلند خود، به سینمای سیاسی روی آورده‎اید؟

این دغدغه‎ای که به آن اشاره کرده‎ام نشات گرفته از زمانی بود که اولین جرقه‎‎های ساخت فیلم در ذهنم زده شد. در سال 88، به‎واسطه انتخابات ریاست‎جمهوری، ما روز‎هایی را تجربه کردیم که مهمترین رویداد‎های سال‎‎های اخیر را رقم زد. انتخاباتی که در این سال برگزار شد یک اتفاق بسیار مهم در تاریخ سیاسی ما به‎حساب می‎آید و ماجراهای روز‎هایی بعد از آن به نوعی کشور را تکان داد و این نکته خیلی جالب بود که فیلم‎سازان ترسوی ما، هیچ‎کدام جرأت نکردند در این رابطه فیلم ساخته و به این حوادث بپردازند. نپرداختن به این روز‎ها فقط ترسو بودن فیلم‎سازان ما را نشان می‎دهد و چیز دیگری نیست. مگر می‎شود درباره رویدادی که در 10 سال اخیر سابقه نداشته است، فیلمی نساخت و حرفی نزد؟ همین باعث شد که به‎سراغ سوژه‎ای بروم که کسی درباره آن حرف نزده است. دغدغه‎ای که بار‎ها از آن یاد کرده‎ام، به‎خاطر این بود که احساس می‎کردم چیز‎هایی این وسط بود که نادیده گرفته شد و من دوست داشتم در این فیلم مطرح شود. این را هم بگویم که من شخصا آدم سیاسی نیستم، اما در ماجرایی که به آن پرداخته‎ام سعی کرده‎ام که با شناخت کافی پیش بروم. و چون این روزها را کاملا می‎شناسم، کاملا موشکافانه عمل کرده‎ام و حس می‎کنم که فیلم کاملا بی‎طرفانه صحبت می‎کند و سعی نکرده یک‎جانبه از جناح خاصی دفاع کند. اما به‎طور حتم من خط فکری خاص خودم را دارم و قطعا فیلم به‎سمت خط فکری من سوق پیدا کرده است.


چیزی‎که در این فیلم مطرح شده، برخاسته از یک دید هنرمندانه صرف نیست و به نوعی در فیلم مسائلی مطرح می‎شود که می‎توان آن‎ها را به‎نوعی افشای یک جریان پشت پرده تلقی کرد. این‎جا دو فرضیه به ذهن مخاطب متبادر می‎شود؛ اول این‎که این مسأله صرفا یک تحلیل شخصی است و دوم این‎که شما می‎خواهید رازی را فاش کنید. برای شما کدامیک از این دو فرضیه صحت پیدا می‎کند؟

قصه اصلی فیلم زاییده تخیل نویسنده است و مستند نیست، اما بستری که داستان در آن روایت می‎شود، بستری واقعی است. داستان خیلی ساده است، چهار دانشجو می‎خواهند به استادشان پایان‎نامه تحویل بدهند که این بک‎گراند داستان حوادث در روز‎های بعد از انتخابات است.


البته بک‎گراند نیمه اول فیلم به این صورت است و در نیمه دوم فیلم ماجرا کاملا فرق می‎کند.

بله کاملا درست است. بالأخره من هم مثل خیلی از آدم‎ها، از این ماجرا‎ها برداشتی داشتم و نظر شخصی‎ام را عنوان کرده‎ام، در این میان از یک‎سری چیز‎ها مطلع بودم، در مواردی هم تحقیق انجام داده و اطلاعاتی جمع‎آوری کرده‎ام چون می‎خواستم حرفی که در فیلم ارائه می‎دهم، اشتباه نباشد. به‎همراه تهیه‎کننده برای تحقیق و کسب اطلاع به جا‎های زیادی رفتیم تا وقتی که فیلم نمایش داده می‎شود و مخاطبان آن را می‎بینند، بتوانیم از گفته‎های‎مان دفاع کنیم. پس بهتر است جواب سئوال‎تان را به‎طور خلاصه این‎طور بگویم که آن‎چه که در فیلم مطرح شده، بخشی به‎نظرات من بر‎می‎گردد و بخشی هم به تحقیقاتی که در این زمینه انجام داده‎ایم.


متأسفانه در سینمای ما یک سری مفاهیم و عبارات معنا پیدا نکرده‎اند که یکی از آن‎ها همین فیلم سیاسی است. ما فکر می‎کنیم که اگر فیلمی بسازیم که به‎هر قیمتی یک سری حرف‎ها مطرح کند، حتی اگر از یک ساختار هنرمندانه نیز برخوردار نباشد، فیلم سیاسی است و جالب این‎جاست که هر‎کس هم به ساختار نامناسب این آثار خرده بگیرد، بلافاصله برچسب مخالفت با آن جریان سیاسی می‎خورد. برای شما سینمای سیاسی چه معنایی دارد؟

قبل از این‎که بدانیم سینمای سیاسی چه مولفه‎‎هایی دارد، باید بگویم که اصلا سینمای سیاسی در کشور ما جایی ندارد. فیلم سیاسی حتما باید دنباله‎رو یک خط فکر سیاسی باشد. متأسفانه ما فیلم اجتماعی را با فیلم سیاسی اشتباه می‎گیریم. مثلا ابراهیم حاتمی‎کیا فیلم اجتماعی می‎سازد و می‎گوید فیلم اجتماعی ساخته‎ام، اما اصرار می‎کنیم که فیلمش سیاسی است. کدام فیلم سیاسی؟ در کدام فیلم مستقیما به جناح خاصی اشاره کرده یا از شخصی نام برده است؟ سینمای سیاسی باید صراحتا به سیاست بپردازد.




به سیاست یا مصادیق سیاست؟

یعنی چه؟ چه تفاوتی برای این دو قائل هستید؟

پرداختن به مصادیق سیاسی، فیلم را تاریخ مصرف‎دار می‎کند، فیلم به‎راحتی برچسب می‎خورد، اما اصل سیاست ماندگار است و در نهایت به مخاطب بینش می‎دهد تا در مواجهه با مصداق‎‎های سیاسی بتواند از این بینش کمک بگیرد.

من هنوز هم نفهمیدم که این دو مقوله چقدر با هم تفاوت دارد؟


یک وقتی سیاست، اصول سیاسی و هر آن‎چه که در این حوزه قرار دارد، سوژه ساخت فیلم قرار می‎گیرد. در مقابل گاهی فیلمی ساخته می‎شود که وقایع سیاسی و افراد سیاسی سوژه فیلم هستند. همان‎طور که گفتم در این حالت فیلم تاریخ‎مصرف‎دار می‎شود و حتی ممکن است که دیده نشود.

خب با این توضیح باید بگویم که من گونه اول را فیلم سیاسی نمی‎دانم، چون قائل به این هستم که فیلم سیاسی، باید در نهایت صراحت حرفش را بیان کند. فیلم‎سازی که خط فکری سیاسی نداشته باشد، نمی‎تواند فیلم سیاسی بسازد و آن‎چه که ساخته می‎شود، فیلم اجتماعی است.


فیلم پایان‎نامه را تاریخ مصرف‎دار نمی‎دانی؟

فیلم پایان‎نامه به‎دلیل این‎که داستان مجزایی دارد که این داستان فی‎النفسه جذابیت‎‎های خودش را دارد، تاریخ مصرف‎دار نیست.




اما به‎نظر فیلم‎نامه پایان‎نامه با پیش فرض این‎که مخاطبان این فیلم در جریان حوادث بعد از انتخابات بوده‎اند نوشته شده، هرچند که به‎عنوان بستری برای روایت درام اصلی نیز استفاده شده، اما بالأخره یک پایه آن بر اساس داشته‎‎های مخاطب در این مورد قرار گرفته است.

یک عنصر مهم در تصمیم‎گیری برای ساخت هر فیلم، تهیه‎کننده است و در این رابطه ما جمیع نظرات را در نظر می‎گرفتیم. کارگردان زور دارد و اتفاقا زورش هم زیاد است، اما نمی‎توان زور تهیه‎کننده را نادیده گرفت. من اعتقاد داشتم که این فیلم خیلی بیشتر از این باید به حوادث بعد از انتخابات بپردازد، اما با توجه به جمیع نظرات، به همین حد بسنده شد.


در ابتدای صحبت به دوپاره بودن فیلم اشاره کردم. در نیمه اول، انتخابات و حوادث پس از آن، در بک‎گراند است، اما در نیمه دوم این حوادث مسأله اصلی فیلم می‎شود و موضوع رساندن پایان نامه به حاشیه می‎رود. برخلاف این محتوا از لحاظ ساختاری یک رویکرد متفاوت می‎بینیم؛ در 10 دقیقه اول که شخصیت‎‎ها معرفی می‎شوند، تصاویری صریح از حوادث بعد از انتخابات داریم، اما در نیمه دوم که قرار است این ماجرا به‎صورت مسأله فیلم دربیاید، فضا کاملا انتزاعی می‎شود و در مقاطعی حتی هیچ آکسسواری در صحنه نمی‎بینیم.

قرار بود ما در ابتدای فیلم، مخاطب را به این دید برسانیم که وقایع دارد در زمان انتخابات می‎گذرد، مضاف بر این‎که ماجرای کل فیلم در یک صبح تا شب اتفاق می‎افتد. پس ما صبح را به نشان دادن حوادث پس از انتخابات اختصاص دادیم و شب هم مثل همه شب‎‎های آن روز‎ها که اتفاق خاصی رخ نمی‎داد، خالی از اتفاق بود؛ و به‎نظر من حتی خالی بودن خیابان‎‎ها در انتهای فیلم کاملا منطقی بود.


البته در یک شرایط عادی این‎طور است، در سکانس‎‎هایی که چپ شدن ماشین و شلیک گلوله داریم، هیچ عکس‎العملی از محیط دیده نمی‎شود و این کمی غیرعادی است...

می‎خواهم این را بدانم که اگر ساعت 3 صبح در خیابان حجاب یک گلوله شلیک شود، چقدر طول می‎کشد تا اولین نفر به آن‎جا برسد؟ مطمئن باشید که زمان زیادی لازم است. البته من فکر می‎کنم که منظور شما این است که مثلا بد نبود که یک ماشین نگه دارد و ببیند که چه اتفاقی افتاده است، ولی این را باید بگویم که چون من می‎خواستم حوادث به‎گونه‎ای باشد که در نهایت به کمدی تبدیل نشود، باید شرایط مخاطب در ایران را هم در نظر بگیریم. مخاطب ما به دیدن سینمای گانگستری عادت ندارد و برایش عادی نیست که بخواهد چنین فیلمی را در سینما ببیند در حالی‎که چنین اتفاقاتی در واقعیت رخ می‎دهد، اما مخاطب به تصویر سینمایی‎اش عادت ندارد. برخی از دوستان که فیلم را دیده بودند انتقاد داشتند که مگر این‎جا آمریکا است که در خیابان به همین راحتی گلوله شلیک می‎شود؟ من جواب دادم که پس این‎همه آدمی که مردند چطور کشته شدند؟ با چه وسیله‎ای کشته شدند؟ این‎ها واقعی است، اما بیننده ما به دیدن این نوع سینمای گانگستری آن هم از نوع سیاسی‎اش عادت ندارد.


نقش نویسنده در این میان چه بود؟

نویسنده ما کمی هالیوودی فکر می‎کند و به شخصه در برخی جا‎های فیلم با او اختلاف‎نظراتی داشتم، چراکه او برای توضیح یک واقعه، به گزیده‎گویی و کم‎گویی بسنده می‎کند و مثل فیلم‎‎های هالیوودی به مخاطب اطلاعات عرضه می‎کند، در حالی‎که من این‎طور فکر نمی‎کنم. درباره این‎که چرا فیلم در نیمه دوم ماجرای سیاسی‎اش را از دست می‎دهد، تعمدی در کار بوده و خواستیم که از ماجرای سیاسی فاصله بگیریم. البته می‎خواستیم در تیتراژ پایانی از این استفاده کنیم که مثلا رسانه‎‎های خارجی این چهار نفر را به‎عنوان کشته‎شدگان حوادث انتخابات معرفی می‎کنند. حتی این صحنه را گذاشتیم، ولی نهایتا پشیمان شدیم...


یک‎جا‎هایی فیلم خیلی هالیوودی می‎شود و حتی در جایی می‎بینیم که شخصیت منفی مثل ترمیناتور خودش را مداوا می‎کند! فیلم می‎توانست یک فیلم سیاسی باشد، اما در نیمه دوم که فضای اکشن و هالیوودی بر آن حاکم می‎شود و شخصیت‎‎ها و فضا کاملا انتزاعی است، نمی‎توان مطمئن بود که یک فیلم سیاسی دیده‎ایم.

ما نخواستیم که خیلی گل درشت بگوییم که آقای فرهودی کیست و یا این‎که به کجا وصل است، ما در کل فیلم یک دیالوگ گل درشت داشتیم که دو تا ترور انجام دهیم که من از این هم پشیمان هستم. اتفاقا به‎نظر من حرف‎‎هایی را که باید بگوییم، کامل بیان کرده‎ایم در دقیقه 40 تا 50 فیلم که این‎ها وارد ویلا می‎شوند، من چند تا دیالوگ گذاشته‎ام که مخاطب بفهمد که فرهودی کیست و به چه آدم‎‎هایی وابسته است و حتی در یک قسمتی به آقازاده‎‎ها و مسئولانی که پشت این ماجرا‎ها هستند و آن را حمایت می‎کنند نیز اشاره کرده‎ایم و این را به مخاطب فهمانده‎ایم که اگرچه دست خارجی‎‎ها در این مسائل دخیل است، اما تا آقازاده‎‎ها و مسئولان گردن کلفت به آن‎ها کمک نکنند، هیچ اتفاقی در این مملکت رخ نمی‎دهد. ماجرای این فیلم همین است که ما هم خیلی ظریف به آن پرداخته‎ایم. دیگر چه باید می‎گفتیم؟

ولی من روی این قضیه اصرار دارم که ارزش‎گذاری روی آدم‎‎های این فیلم از نوع سیاسی نیست، بلکه از نوع آدم خوب و آدم بد کلاسیک است؛ این دیگر فیلم سیاسی محسوب نمی‎شود. به‎رغم زمینه‎سازی که در نیمه ابتدایی فیلم به‎وجود آمد، زمانی‎که موقع نتیجه‎گیری فرامی‎رسد، یکباره همه چیز به حال خودش ر‎ها می‎شود و قبول کنید که جذابیت اولیه فیلم، به‎دلیل گیر افتادن در فضای هالیوودی، در نیمه دوم آن زائل شده است.

به من بگویید که علی اوسیوند که در این میان جان روزبه را نجات می‎دهد کیست؟

ما فقط یک بک گراند از او داریم که به وزارت اطلاعات وابسته است.
خب در نهایت همین آدم موفق می‎شود که جان یک نفر را نجات بدهد و این نشان می‎دهد که بالأخره وزارت اطلاعات توانست با ورود به موضوع، حداقل جان یک‎نفر را نجات دهد و این یعنی یک پایان سیاسی.


بازهم فیلم سیاسی می‎سازی؟

ممکن است، اما فیلم بعدی‎ام یک کار کمدی - اجتماعی است.

منبع: نشریه پنجره


[ سه شنبه 90/3/24 ] [ 7:12 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب


بازدید امروز: 1232
بازدید دیروز: 363
کل بازدیدها: 19902208

طلایه دار