سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی سروسامان

هر کس او را نمی‌شناخت، با معرفی سردار، لبخندی بر لبانش می‌نشست و پسر جوان را بغل می‌کرد و می‌بوسید.....

 

 

 

 

 

 

 

 

 پسر جوان پشت سر فرمانده

در میان حاضران در سالن، جوان خوش‌سیمایی بود که ارتباط عمیقی با حاج‌قاسم داشت و در طول مراسم درست پشت سر سردار ایستاده بود و گاهی بوسه‌ای بر شانه او می‌زد و هر چند دقیقه یکبار هم در گوشی باهم حرف می‌زدند و حاج قاسم گه‌گداری او را در کنار خود می‌ایستاند و به برخی فرماندهان هم معرفی‌اش می‌کرد.

هر کس او را نمی شناخت، با معرفی سردار، لبخندی بر لبانش می‌نشست و پسر جوان را بغل می‌کرد و می‌بوسید.

پنج سال قبل بود که برای اولین بار او را در تلویزیون دیده بودیم. پدرش روز 23 بهمن 1386 در محله کفرسوسه دمشق به دست تروریست‌های موساد ترور شد و شهادتش، او را از گمنامی درآورد و حالا پسر او که نام عموی شهیدش را بر وی گذاشته بودند، مانند پسر، در کنار حاج‌قاسم ایستاده بود.

او «جهاد عماد مغنیه» فرزند سردار بی‌بدیل حزب‌الله، شهید عماد مغنیه(حاج رضوان) بود.


ارتباط جهاد با حاج قاسم چیزی فراتر از رابطه یک پسر با دوست پدرش بود و هرکس نمی دانست گمان می کرد «جهاد» پسر فرمانده است.

مراسم به دقایق انتهایی خود می‌رسید و میهمانان یکی‌یکی از حسینیه خارج می‌شدند و بودند کسانی که هم در هنگام ورود و هم موقع خروج از فرصت، برای دیدار نزدیک با فرمانده دوست‌داشتنی جلو می‌رفتند، دستی می‌دادند، مصافحه‌ای می‌کردند و برخی هم که می‌خواستند دست سردار را ببوسند، با اکراه و ممانعت او روبرو می‌شدند.

رفتن مادر سردار تنها نشانه کوچکی بود که نشان داد پسرش چه نفوذی در دل مردم ایران دارد؛ پسری که امروز یکی از نمادهای مقاومت و دشمنی با شیطان بزرگ شناخته می‌شود.


منبع : خبرگزاری فارس


[ شنبه 92/6/23 ] [ 11:57 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب


بازدید امروز: 870
بازدید دیروز: 415
کل بازدیدها: 19892544

طلایه دار