بی سروسامان |
از همه سو می دمد، نور تجلّای تو
غایبی و عالمی است، محو تماشای تو
تا که نهم از شرف، پا به سر آسمان
کاش که می شد سرم، خاک کف پای تو!
روی به هر سو کنی، پای به هر جا نهی
در سر ما شور توست، در دل ما جای تو
سروقدان قائمند تا تو قیامت کنی
ای نگه فاطمه بر قد و بالای تو!
خیز و بر آر از جگر بانگ "اَنَاالمنتقم"
تا همگان بشنوند از حرم، آوای تو
زنده شود از دمت، روح هزاران مسیح
دل ببرد از کلیم، نطق دل آرای تو
از حرم فاطمه تا صف کرببلاست
چشم دو ششماهه بر قامت رعنای تو
موسی سینای جان، چهره عیان کن عیان
تا که شود عالمی طور تجلّای تو
آرزوی فاطمه بانگ "اَنَاالمهدی ات"
عقده گشای علی، دست توانای تو
آینه بگشا دمی تا که کند هر دمی
چارده آیینه نور، جلوه ز سیمای تو
"میثم" اگر می چکد، از نفسش شهد جان
میوه نخلش بود، شاخة خرمای تو
غلامرضا سازگار [ چهارشنبه 90/11/12 ] [ 9:12 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
|
درباره وبلاگ
موضوعات وب
آخرین مطالب
لینک های مفید
لینک دوستان
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب بازدید امروز: 386 بازدید دیروز: 347 کل بازدیدها: 19913216 |