بی سروسامان |
تعدادى پیرزن با اتوبوس عازم تورى تفریحىبودند. پس از مدتى یکى از پیرزنان به پشت راننده زد و یک مشت بادام به او تعارف کرد.راننده تشکر کرد و بادامها را گرفت وخورد. در حدود 45 دقیقه بعد دوباره پیرزن با یک مشت بادام نزد راننده آمد وبادامها را به او تعارف کرد. راننده بازهم تشکر کرد و بادامها را گرفت و خورد.اینکار دوبار دیگر هم تکرار شد تا آن که بار پنجم که پیرزن باز با یک مشت بادام سراغ راننده آمد، راننده از او پرسیدچرا خودتان بادامها را نمىخورید؟پیرزن گفت چون ما دندان نداریم. راننده که خیلى کنجکاو شده بود پرسید پس چرا آنهارا خریدهاید؟ پیرزن گفت ما شکلات روىبادامها را خیلى دوست داریم! [ یکشنبه 90/5/9 ] [ 12:5 صبح ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
|
درباره وبلاگ ![]()
موضوعات وب
آخرین مطالب
لینک های مفید
لینک دوستان
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب بازدید امروز: 172 بازدید دیروز: 139 کل بازدیدها: 19970061 |