سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی سروسامان

آیا اینها برای نفرت از اسرائیل کافی نیست؟

 اطلاعات فایل دریافتی :

حجم : 10 مگابایت | فرمت flv

زمان : 03:12

دانلود - Direct Download Link


[ پنج شنبه 91/5/26 ] [ 2:1 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
خوشامد عرض میکنم به شما برادران عزیز؛ گوهرهاى بازیافته‌ى از ذخیره‌ى ایمان در جمهورى اسلامى. در طول قرنهاى متوالى، یک عنصر جامدِ بى‌ارزش تبدیل میشود به الماس؛ در صورتى که استعداد آن را داشته باشد. دوران اسارت، کوتاه شده‌ى قرنهائى است که انسانهاى بااستعداد را تبدیل کرده است به الماسهاى درخشان: آزادگان. خوشوقتم از دیدار امروز، و متأسفم از اینکه کم توفیق پیدا کردیم شما عزیزان آزاده را در جلساتى شبیه این زیارت کنیم. به وسیله‌ى جمع شما در این جلسه‌ى معنوى و صمیمى و برادرانه، سلام عرض میکنم به همه‌ى آزادگان سراسر کشور؛ قریب چهل هزار آزاده‌ى باارزش و رنجدیده و تربیت شده در دوران سختى.

مسئله‌ى اسارت از ابعاد مختلفى قابل توجه است. یکى از ابعاد، همین خاطرات باارزشى است که دوستان بیان کردید. البته بنده تعدادى از کتابهاى مربوط به خاطرات آزادگان را، و همچنین آنچه که مربوط است به سید عزیز بزرگوار ما، سید آزادگان، مرحوم آقاى ابوترابى، مطالعه کردم. میتوان حدس زد که آنچه در خلال بیانات و نوشته‌ها در مورد دوران اسارت گفته شده است، یک بخش کوچکى است از یک داستان بلند، و ما همچنان احتیاج داریم که این داستان بلند را بشنویم.

من همین‌جا عرض بکنم که انصافاً در طول این بیست و دو سالى که از بازگشت اسیران عزیز ما و آزادگان بلندآوازه‌ى ما میگذرد، کم‌کارى صورت گرفته. ما باید چندین برابرِ آنچه که تاکنون کتاب نوشته شده است، در این خصوص کتاب داشته باشیم. ما باید فیلمهاى هنرى برجسته‌اى از وضع آزادگانمان در اردوگاه‌ها و زندانها داشته باشیم. شما ببینید غربى‌ها و مؤسسات بزرگ فیلمسازى چقدر راجع به ماجراهاى اسارتهائى که در جنگ دوم یا جنگ اول داشتند، فیلم تهیه کردند؛ فیلمهاى خوب، فیلمهاى برجسته؛ در حالى که آنچه در آن فیلمها وجود دارد، نشان‌دهنده‌ى روحیات مادى آن اسیرانى است که گرفتار شده بودند؛ که در زندگى آنها، در حرفهاى آنها، در معاملات آنها به چشم میخورد. همچنان که شنیدم مأمور صلیب سرخ به آزادگان ما در دوران اسارت میگفته است که ما وقتى به اردوگاه‌هاى اسیران جنگ در کشورهاى دیگر میرویم، سرخوردگى و افسردگى و خودزنى و خودکشى و اینها مشاهده میکنیم؛ چرا شما ندارید؟ او باید این سؤال را میکرد. جوابش معلوم است: وقتى دل با معنویت آشنا نبود، با خدا آشنا نبود، نتیجه‌اش همان است. وقتى دل با خدا آشنا بود، وقتى احساس ارتباط کرد، وقتى احساس اعتماد کرد، وقتى خود را تنها ندید، وقتى در درون سلولهاى تنگ و شکنجه‌بار، بهشت معنوى را با خود مشاهده کرد - آنچنان که در بیانات این عزیزان بود و در خاطراتى که نوشته شده، هست - دیگر افسردگى جائى ندارد، سرخوردگى جائى ندارد، خودکشى معنا ندارد. این یک بخش از قضیه است، که ما باید از ذره‌ذره‌ى این بحر عمیق و وسیع - که زندگى آزادگان است - بیشتر از این مطلع باشیم، که مطلع نیستیم.

فیلمهاى خوبى باید ساخته شود، کتابهاى خوبى باید نوشته شود، خاطره‌ها باید گفته شود. همین خاطره‌هائى که امروز گفته شد، یک دنیا حرف در اینها هست؛ چقدر خوب است که اینها پخش شود. من نظرم این است که همین خاطراتى که امروز گفته شد، عیناً در صدا و سیما منتشر شود، پخش شود، تا مردم بشنوند؛ اینها ذخائر ماست، اینها سرمایه‌هاى ماست؛ همین سرمایه‌هاست که اسلام را نگه داشت، شیعه را نگه داشت، جمهورى اسلامى را به قدرت و عزت رساند، ملت ایران را در دنیا سرافراز کرد. این یک بعد قضیه است.

بعد دیگر قضیه، مسئله‌ى عبرت و سنت الهى است. بالاخره ما در دوران زندگى کوتاه دنیوى‌مان، این چند ده سالى که در دنیا زندگى میکنیم، دائم مواجه با چالشیم. همیشه چالش با استکبار و آمریکا نیست. چالشهاى گوناگونى هست؛ لیکن در وضع انقلاب اسلامى، چالشهاى درونى، چالش با شیطان، چالش با نفس امّاره، و چالش با سلطه‌گران و انحصارطلبان و زیاده‌خواهان و استکبار هم هست. ما به عبرت و تأمل و تعمق در این سنت الهى احتیاج داریم. شاید آن روزى که اسیر جنگ تحمیلى ایرانى، جوان مسلمان در آن اردوگاه با آن وضعیت، یا در آن سلول با آن شکنجه‌ها زندگى میکرد، به حسب ظاهر دریچه‌ى امیدى به روى او باز نبود؛ شاید تصور میکرد که این وضعیت ممکن است سالهاى بیشترى طول بکشد یا سرانجامى جز مرگ و کشته شدن نداشته باشد. امروز واقعیت را نگاه کنید، ببینید چه اتفاقى افتاده است؛ آنها کجایند، شما کجائید؟ این یک عبرت است؛ این نشانه‌ى درستى و راستى و صدق وعده‌ى الهى است.

به وعده‌ى الهى ایمان بیاوریم؛ به راست بودن وعده‌هاى الهى باور و اعتقاد عمیق پیدا کنیم؛ اگر میفرماید: «و لینصرنّ اللّه من ینصره انّ اللّه لقوىّ عزیز»،(1) معناى این را درک کنیم. آن روز شما در مقابل مأمور شکنجه یا رئیس زندان یا مأمور بعثى مواجه بودید با آن فشار، امروز ملت ایران در مقابل آمریکا مواجه است با چالشهائى؛ همان قضیه است. «و لینصرنّ اللّه من ینصره انّ اللّه لقوىّ عزیز». وعده‌ى خدا راست است. آن کسانى که وعده‌ى خدا را باور ندارند، خداوند متعال آنها را مطرود میداند، آنها را ملعون و دورافتاده‌ى از ساحت رحمت خود به حساب مى‌آورد. وعده‌ى خدا حق است. امروز هم همین مسئله براى ملت ایران هست. اگر ما به شرائط آنچه که خداى متعال گفته، عمل کنیم - همچنان که شما در دوران اسارت به این شرائط عمل کردید - قطعاً پیروزى با ملت ایران است؛ این یک عبرت است.

آنهائى که به شما میگفتند تا ابد باید در این زندان بمانید، یا میگفتند شما را اعدام خواهیم کرد، خودشان به زباله‌دان تاریخ افتادند، خودشان اعدام شدند، خودشان نابود شدند؛ شما امروز بحمداللّه در جمهورى اسلامى، سرافراز و با عزت دارید زندگى میکنید؛ این درس است. یک بار دیگر هم ما در گذشته این درس را داشتیم. بعضى‌هامان باور نمیکردیم. در دوران اختناق، در دوران طاغوت، فشارها زیاد بود؛ کسانى میگفتند آقا، «مشت است و درفش»، بیخود ایستادگى میکنید، بیخود مقاومت میکنید؛ یک عده‌اى هم میگفتند نه، «صدقوا ما عاهدوا اللّه علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر».(2) خداى متعال حادثه‌اى را پیش آورد که در دنیا هیچ کس باور نمیکرد؛ نه اینکه در ایران کسى باور نمیکرد، در دنیا هم کسى باور نمیکرد. کسى باور نمیکرد که آنچه آمریکائى‌ها آن را جزیره‌ى ثبات میدانند، اینجور دستخوش طوفانى بشود که در نهایت به انزواى آمریکا، به انزواى استکبار، به انزواى انگلیس و عمال و مزدورانشان منتهى شود. امروز هم همین است.
امروز هم شما دنیا را نگاه کنید؛ نشانه‌هائى هم پیداست. مکرر عرض کردیم؛ دنیا در حال عبور از یک گذرگاه و رسیدن به یک وضع جدید و ماجراى جدیدى است. رفتار ما، نیت ما، عمل ما در شکل‌گیرى این وضعیت جدید، تعیین‌کننده است. براى اینکه دلهامان قرص شود، براى اینکه راه را گم نکنیم، زندگى شما آزادگان میتواند براى ما یک ستاره‌ى راهنما باشد.

من عقیده دارم و تأکید میکنم که حتماً ماجراهاى اسارت گفته شود، نوشته شود، به تصویر کشیده شود، کارهاى هنرى فاخر بر روى آن انجام بگیرد. این معنایش حمایت از یک قشر، دفاع از یک حادثه نیست؛ این معنایش امضاء کردن و محکم و قطعى کردن سند پیروزى ملت ایران است؛ و این کار باید انجام بگیرد. من از هنرمندان کشورمان و از مسئولان رسانه‌ها میخواهم که این کار را بکنند، و شما باید کمک کنید. خوشبختانه آنطور که حالا از بیانات دوستان استفاده شد و بنده هم بى‌اطلاع نیستم، سندهاى زیادى وجود دارد، بعلاوه خود شما سندهاى زنده هستید؛ از حافظه‌ها کمک بگیرید، بدون کم و زیاد، بدون افراط و تفریط؛ آنچه که واقع شده، بگوئید. وقتى این با بیان هنرى همراه شود، در دلها و روحیه‌ها غوغا میکند. این هم یک بعد قضیه‌ى اسارت شما و آزادگى شماست.

یک بعد هم، بعد ثواب الهى است. آن روزى که اولْ‌بار آزادگان عزیز وارد کشور شده بودند و یک جماعتى از آنها - شاید چند هزار نفر - در همین حسینیه خدمتشان رسیدیم و آنها را ملاقات کردیم و سید عزیزِ بزرگوارمان مرحوم آقاى ابوترابى سخنرانى کرد، من از دیدن این منظره و این جوانها و بازیافت این ارزشهاى بزرگ که برگشته بودند، قلبم خیلى متلاطم بود؛ گفتم که بدانید لحظه‌لحظه‌ى عمر شما در دیوان الهى محفوظ است. الان هم بر همان عقیده هستم: این لحظه‌لحظه‌ها پیش خداى متعال محفوظ است؛ لحظه‌هائى که قابل توصیف نیست، با هیچ بیانى نمیتوان عمق آن را آشکار کرد، و شما سالها چنین ساعات و لحظاتى را گذراندید. یک دانه از مجاهدتهاى شما، یک لحظه از لحظات سختى شما از دیوان الهى ساقطشده نیست. ما فراموش میکنیم، خود شما فراموش میکنید، اما کرام‌الکاتبین الهى فراموش نمیکنند؛ آن مجاهدتها محفوظ است. منتها سعى کنید اینها را حفظ کنید؛ این دیگر، هم نصیحت به خود ماست، هم نصیحت به شما عزیزان است.

اجر آزادگان یک طرف، اجر خانواده‌ها - همسران، فرزندان، پدرها، مادرها، نزدیکان - یک طرف. ما گاهى که توفیق پیدا میکردیم در خانه‌ى شهیدى با پدر و مادر یا کسان اسیرى ملاقات کنیم، انسان میفهمید که این خانواده‌ى اسیر چه حالى دارند، چه احساسى دارند؛ احساس آنها سخت‌تر و تلخ‌تر از احساس خانواده‌ى شهید بود. برادر یک اسیر مفقودالاثرى به من گفت: شما دیدید که خانواده‌هائى که یک جوانى در جبهه دارند، شب عملیات چه حالى دارند؟ راست میگفت دیگر؛ شب عملیات که میشد و همه میفهمیدند امشب عملیات است، آن خانواده‌هائى که یک جوانى در جبهه داشتند، دلشان متلاطم بود. این برادرِ آن مفقودالاثر به من گفت که براى ما هر شب، شب عملیات است؛ هر شب دلمان متلاطم است که او در چه حالى است، در چه وضعى است و امروز چه خواهد شد. این سختى‌هائى است که خانواده‌ها تحمل کردند؛ لذا اجر آنها هم خیلى والا و بلند است.

خب، این فصل از ماجرا در زندگى ملت ایران گذشت و ملت ایران سود برد. یک ملت عزتش، قدرتش، صدرنشینى‌اش در تاریخ، به مجاهدت فرزندانش بستگى دارد. این مجاهدت گاهى در جبهه است، گاهى در میدان اسارت است؛ با این قهرمانى‌هائى که شماها در میدان اسارت نشان دادید؛ این استقامتها، این ایستادگى‌ها. خب، کسانى در همان دوران شهید شدند؛ شهید تندگویان و بسیارى از شهداى دیگرى که از اسارت برنگشتند؛ اکثر هم با سرافرازى برگشتند. امیدواریم خداى متعال اجر شما را محفوظ بدارد و آن کسانى که در این دوران تأثیرگذار بودند، خدمتگزار بودند، دیگران را هدایت کردند، و در رأس همه، سید بزرگوار عزیز ما مرحوم آقاى ابوترابى، ان‌شاءاللّه خداوند درجاتشان را عالى کند.
 خب، ما امروز یک مسئله‌ى اساسى در دنیاى اسلام داریم و آن، مسئله‌ى قدس است. چرا عرض میکنیم مسئله‌ى اساسى؟ چون ماجراى تقسیم غلط و مهندسى معیوب خاورمیانه - این منطقه‌ى زندگى ما و کشورهاى ما - بر اساس توطئه‌ى اسکان صهیونیستها در اینجا به وجود آمد. اگر چنانچه این توطئه وجود نمیداشت، شاید امروز وضعیت این منطقه وضعیت دیگرى بود. این جدائى‌ها، این جنگهائى که در این منطقه اتفاق افتاد، این دخالتهائى که قدرتهاى سلطه‌گر و زورگو در این منطقه کردند، ناشى از این قضیه بود؛ که این، داستان طولانى و مفصلى دارد. سعى آنها این است که امروز این مسئله را به حاشیه برانند. دنیاى اسلام نباید بگذارد. در طول سالهاى متمادى سعى کردند کارى کنند که ماجراى فلسطین از یادها برود؛ تا حدودى هم موفق شدند. ماجراى کمپ دیوید و دنباله‌هاى آن - که یکى از نقاط تاریک تاریخ معاصر ماست - براى این بود که مردم منطقه فراموش کنند که یک کشورى به نام فلسطین وجود داشته. آنچه که توى دهن آنها زد، انقلاب اسلامى بود، امام بزرگوار بود. از روز اوّلى که این انقلاب به پیروزى رسید، بلکه از قبل از پیروزى، از اوائل نهضت، مسئله‌ى فلسطین یکى از مسائل اصلى این انقلاب بود؛ و یکى از عوامل توجه دنیاى اسلام به این انقلاب هم همین مسئله بود؛ اگرچه جهات دیگر هم بود. امروز سعیشان این است که این را خنثى کنند. دنیاى اسلام نباید اجازه بدهد.

دنیاى اسلام را به مسائل حاشیه‌اى سرگرم و مشغول کردند. یک نفر در مى‌آید مسئله‌ى شیعه و سنى را مطرح میکند، هلال شیعى را مطرح میکند. زیر گوش شما، صهیونیستها چند میلیون فلسطینى را شصت سال است که زیر فشار قرار داده‌اند، آن را نمى‌بینید؛ حکومت جمهورى اسلامى را که این پرچم را بلند کرده است و این حماسه را در دنیا بازسازى کرده، به عنوان خطر معرفى میکنید؟! خیانت از این بالاتر؟ ملت ایران نگذاشته و نخواهد گذاشت. ملت ایران امسال هم به توفیق الهى، به خواست الهى، روز قدس آنچنان حرکتى خواهد کرد که مشتى بر دهان دشمنان اسلام و دشمنان فلسطین باشد.

طرح مسئله‌ى فلسطین براى جمهورى اسلامى یک امر تاکتیکى نیست؛ یک امر بنیانى است، از اعتقاد اسلامى ناشى میشود. وظیفه‌ى ماست که این کشور اسلامى را از سلطه و چنگ قدرت غاصب و پشتیبانهاى بین‌المللى‌اش در بیاوریم، به دست مردم فلسطین بسپاریم؛ این وظیفه‌ى دینى است، وظیفه‌ى همه‌ى مسلمانهاست؛ همه‌ى ملتهاى اسلامى، همه‌ى دولتهاى اسلامى وظیفه دارند که این کار را انجام بدهند؛ این یک وظیفه‌ى اسلامى است. ما با این چشم به قضیه‌ى فلسطین نگاه میکنیم، دیگران هم باید با همین دید نگاه کنند. این قضیه را در بازى‌هاى سیاسى، در تبادلات سیاسى، در بده‌بستانهاى سیاسى و احیاناً خائنانه قرار ندهند؛ قضیه، قضیه‌ى دینى است، قضیه‌ى اعتقادى است و بایستى دنبال شود.

و من به شما عرض کنم؛ همچنان که ستاره‌ى صبح امید درخشید، یک بار در انقلاب اسلامى، یک بار در جنگ تحمیلى، یک بار در زندگى شما آزادگان، در این قضیه هم قطعاً شفق امید خواهد درخشید و قطعاً فلسطین به دست مردم فلسطین برخواهد گشت و این زائده‌ى دروغى و جعلى از صحنه‌ى جغرافیا محو خواهد شد؛ در این تردیدى نیست.

مسئله‌ى غم‌انگیز این روزهاى ما، مسئله‌ى زلزله است؛ که من لازم است نسبت به این قضیه تذکر بدهم و تأکید کنم. همه‌ى ملت ایران در این مسئله قطعاً داغدار و دردمندند؛ چون جمعى از عزیزان و هم‌میهنان ما دچار حادثه شدند. حادثه‌ى تلخى هم هست؛ در روزهاى ماه رمضان اتفاق افتاده است. امیدواریم ان‌شاءاللّه خداى متعال با کمک خود، با الطاف خود، به مسئولین کشور و به مردم عزیزمان کمک کند که بتوانند از رنجهاى مردم زلزله‌زده‌ى آذربایجان کم کنند و بکاهند و ان‌شاءاللّه آنها را در پیشرفت کارهاشان کمک کنند. خداوند ان‌شاءاللّه به آنها صبر بدهد و دلهاى آنها را آرام کند. امیدواریم خداوند متعال برکات خودش را بر ملت عزیز ما نازل کند و این ماه رمضان را براى ملت ما و جمهورى اسلامى ان‌شاءاللّه ماهِ به معناى حقیقى مبارکى قرار بدهد.

پروردگارا! این رنجدیدگان راهِ خودت را مشمول رحمت و برکت خود قرار بده. پروردگارا! همه‌ى کسانى که قدمى در راه اعلاى کلمه‌ى حق برداشتند، آنها را مثاب و مأجور بفرما. پروردگارا! امام بزرگوار ما را که این راه را در مقابل ما باز کرد، با اولیائت محشور کن. پروردگارا! شهداى دوران اسارت و درگذشتگان دوران اسارت و مرحوم مغفور آقاى ابوترابى، عالم مجاهد و صبور و مدبر و بنده‌ى صالح خودت را با اولیائت محشور کن؛ پدر بزرگوار ایشان را هم با اولیائت محشور کن. پروردگارا! ما را در خدمتگزارى به کسانى که استحقاق خدمت صادقانه‌ى ما را دارند، موفق بگردان.
والسّلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته‌
 
1) حج: 40
2) احزاب: 23

 


[ پنج شنبه 91/5/26 ] [ 12:43 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

بیانات رهبر انقلاب در دیدار گروه کثیری از آزادگان - 29/05/1369

 اطلاعات فایل دریافتی :

حجم : 45 مگابایت | فرمت flv

زمان : 33:35

دانلود - Direct Download Link


[ پنج شنبه 91/5/26 ] [ 12:40 صبح ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

مهارت نه گفتن، در برابر گناه | حجت الاسلام قرائتی

سخنرانی شنیدنی حجت الاسلام قرائتی در برنامه درسهایی از قرآن 8 مرداد 1391 (9 رمضان).

 اطلاعات فایل دریافتی :

حجم : 6،17 مگابایت | فرمت mp3

زمان : 26:56

دانلود - Direct Download Link

 

جوّ زدگی، بستر و زمینه گناه | حجت الاسلام قرائتی

سخنرانی پرمحتوا و دلنشین حجت الاسلام قرائتی در برنامه درسهایی از قرآن 22 مرداد 1391 (23 رمضان).

 اطلاعات فایل دریافتی :

حجم : 5،62 مگابایت | فرمت mp3

زمان : 24:32

دانلود - Direct Download Link

 

محیط فاسد، بستر و زمینه گناه | حجت الاسلام قرائتی

سخنرانی زیبا و گهربار حجت الاسلام قرائتی در برنامه درسهایی از قرآن 23 مرداد 1391 ( 24رمضان).

 اطلاعات فایل دریافتی :

حجم : 5،76 مگابایت | فرمت mp3

زمان : 25:08

دانلود - Direct Download Link

 

ازدواج جــــــــــوانان |حجت الاسلام قرائتی

گزیده ای از سخنان بسیار زیبا و راهگشای حجت الاسلام قرائتی در مورد ازدواج جوانان.

 اطلاعات فایل دریافتی :

حجم : 6،53 مگابایت | فرمت mp3

زمان : 09:31

دانلود - Direct Download Link


[ چهارشنبه 91/5/25 ] [ 7:44 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

221 تصاویر حاج محمودکریمی در ماه رمضان 1391 + چیذر 71 تصاویر حاج محمودکریمی در ماه رمضان 1391 + چیذر 231 تصاویر حاج محمودکریمی در ماه رمضان 1391 + چیذر 202 تصاویر حاج محمودکریمی در ماه رمضان 1391 + چیذر

مراسم روضه خوانی شب هفدهم و بیستو ششم رمضان 1391 مسجد ارک با مداحی حاج محمود کریمی و حاج حسین سازور بصورت صوتی آماده دریافت می باشد.

شب هفدهم


بخش اول - من فدایی سر موی امیرالمومنینم (روضه)

بخش دوم - پشت سر دعای زینب و رباب (زمینه)

 

شب بیست و ششم


بخش اول - روضه امام هادی(ع)

بخش دوم - سایه سایه بروی سلطان خاک و خونه (زمینه)

بخش سوم - کشتنت آبت ندادند (شور)

منبع:نای دل


[ چهارشنبه 91/5/25 ] [ 7:9 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

رمضان 90_5

مراسم مناجات و ذکر توسل به ائمه اطهار علیهم السلام شب 25 ماه مبارک رمضان 1391 حرم مطهر امام رضا علیه السلام با مداحی حاج سید مهدی میرداماد آماده دریافت می باشد

 ممنونتم یه بار دیگه در خونت زانو زدم - مناجات حضرت دوست

روضه حضرت سیدالشهدا علیه السلام

مناجات ابوحمزه ثمالی - قسمت اول

مناجات ابوحمزه ثمالی - قسمت دوم

ای حرم گوشه ای از ایوانت - مدح و روضه امام رضا علیه السلام

اللهم الرزقنا کربلا کربلا کربلا - سینه زنی

من که قراره بمیرم کاش تو کربلا بمیرم - سینه زنی

منبع: سایت حاج سید مهدی میرداماد

 


[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 11:43 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

 

  سـرود زنــدگی

اینها که اندر خاکهای تیره خفتند

با هم سرود زندگی یکباره گفتند

اینها عزیزان همین آبند وخاکند

مردان وفرزندان این بستان پاکند

آری پدر با کودکش گشته هم آغوش

لب بسته کودک نغمه اش گردیده خاموش

با شد نگاه حسرت بــابـــا برویش

گل رفته اما مانده برجا رنگ وبویش

اینها همه مهمان شبهای خدایند

شبهای قدر ودر عزای مرتضایند

اکنون شده مهمان افطار هوالهو

خواندند آری نغمه شوق ان الهو

ای شیعیان اکنون بپاخیزید آری

خیل کمک بر سویشان بارید آری

آنچه پسندی از برای خویش اکنون

ببپسند برآنها که دلهاشان بود خون

ویرانه گشته آشیان وخانه هاشان

تخریب گردیده همه کاشانه هاشان

مردانشان مدفون بزیر خاک گشتند

میهمان کوی حضرت لولاک گشتند

دلها همه بشکسته زین غم آه وفریاد

نای نوشتن نیست اندر آه (مقداد)

از سروده های برادر گرامی ذاکرالحسین سید رضا راستگو   تخلص (مقــداد)

 التماس دعا   وروحشان شاد


[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 11:7 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

      20120813 1839512120 حاج مهدی سلحشور برنامه شبهای ماه رمضان 1391 قم       20120813 1445007232 حاج مهدی سلحشور برنامه شبهای ماه رمضان 1391 قم       20120813 1025040555 حاج مهدی سلحشور برنامه شبهای ماه رمضان 1391 قم       20120813 1149444076 حاج مهدی سلحشور برنامه شبهای ماه رمضان 1391 قم

مراسم مناجات و عزاداری شبهای 21  و 23 و 24 رمضان مبارک سال 1391 با مداحی حاج مهدی سلحشور در هیات فاطمیون  قم به صورت صوتی در ادامه مطلب آماده دانلود میباشد.

دریافت فایلهای شب 21 رمضان:

حاج مهدی سلحشور-یا ربی یا الهی (مناجات)

حاج مهدی سلحشور-مبریدیم که مرا در این دشت کاری هست (روضه)

حاج مهدی سلحشور-قرائت دعای ابوحمزه ثمالی (ابوحمزه ثمالی)

حاج مهدی سلحشور-مراسم احیای شب 21 رمضان رمضان (قرآن به سر)

حاج مهدی سلحشور-پدرم پدرم مرد با خدایی (روضه)

حاج مهدی سلحشور-یا مولا امیرالمومنی حیدر (زمینه)

حاج مهدی سلحشور-با این سره غرق به خون (واحد سنگین)

حاج مهدی سلحشور-بده در راه خدا من محتاجم (واحد تند)

حاج مهدی سلحشور-از دل می کشه عشق شراره (شور)

حاج مهدی سلحشور-ای ز گل بهتر مبادا کمتر از خارت کنند (مناجات)

 

دریافت فایلهای شب 23 رمضان:

حاج مهدی سلحشور-الهی بی پناه شرمسارم (مناجات)

حاج مهدی سلحشور-قرائت دعای ابوحمزه ثمالی (دعای ابوحمزه)

حاج مهدی سلحشور-مراسم احیای شب 23 رمضان (قرآن به سر)

حاج مهدی سلحشور-حسین جان من غلام روسیاتم (زمینه)

حاج مهدی سلحشور-روی نیاز من کجاست (واحد سنگین)

حاج مهدی سلحشور-حسین من حسین من ضیاء هر دو عین من (واحد تند)

حاج مهدی سلحشور-حسرت از تو چشا می خونی (شور)

 

دریافت فایلهای شب 24 رمضان:

حاج مهدی سلحشور-می خواستم از معرفتت پر باشم (مناجات)

حاج مهدی سلحشور-اسلام میرزایی-من که ز آغاز عمر بی تو نکردم سفر (روضه)

حاج مهدی سلحشور-یاایها الناس عشقمه ابالفضل (زمینه)

اسلام میرزایی-پرواز به گنبد طلا می خواهم (شور)

حاج مهدی سلحشور-به بازار آمدم با دست خالی (مناجات)

منبع: خیمه دلسوختگان


[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 7:57 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

مجموعه نوحه های جلسه هفتگی شنبه 91/4/17  با نوای گرم حاج حسین سیب سرخی که در هیات روضه العباس روضه حضرت رقیه(س) اجرا شده است را به صورت صوتی می توانید از ادامه مطلب دانلود کنید.

فایل های صوتی مراسم

قسمت اول -روضه حضرت رقیه
قسمت دوم-نوای حسین-زمینه
قسمت سوم -ز هر سو چشم کم سویت - واحد
قسمت چهارم-جلوه های رخ تو - واحد
قسمت پنجم-آه عرض کربلا-واحد
قسمت ششم -واویلا علی الحسین- تک
قسمت هفتم -همه دار و ندارم و میدم- شور
قسمت هشتم -تو دستای دخترت شفاعت- شور
قسمت نهم -دیگر چه زینبی چه عزیزی- شعرخوانی
قسمت پایانی - شعرخوانی

منبع : هیات روضه العباس روضه حضرت رقیه (س)


[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 1:39 صبح ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

بسماللّهالرّحمنالرّحیم
خیلى خوش آمدید برادران و خواهران عزیز. جلسهى بسیار مفید و خرسندکنندهاى است؛ فضا هم فضاى معنوى است. دیشب، آخرین شب از شبهاى قدر بود؛ دستهاى نیازى برداشته شد، اشکهائى جارى شد، دلهائى نرم شد و انشاءاللّه اندوختهى عظیمى از ذخائر معنوى براى این کشور، براى مردم مؤمنمان و براى شما عزیزانى که در اینجا حاضر هستید، فراهم آمد.

لازم میدانم احترام خودم را به شما اساتید محترم، به خاطر مقام علمىتان، به خاطر نقشى که امروز استادان عزیز ما در پیشرفت کشور ایفاء میکنند، عرض کنم. این جلسه هم در درجهى اول یک جلسهى نمادین براى نشان دادن احترام به مقام علم و عالم و استاد است. البته از بیانات دوستان حتماً استفاده خواهیم کرد و آنچه را که گفتند، امیدواریم در چرخهى تصمیمگیرى کشور به کار بیاید و مورد استفاده قرار بگیرد و بهرهبردارى بشود. نکاتى که گفته شد، روشنگر بود، بسیار خوب بود، تشکر هم میکنیم؛ ولیکن در درجهى اول، مقصود ما احترام به علم، احترام به عالم و دانشمند است.

جلسهى ما امروز شاهد حضور خانوادههاى عزیزان شهید علم، شهداى هستهاى است، که به این عزیزان هم خوشامد عرض میکنم؛ خانوادههاى محترم شهید علىمحمدى، شهید شهریارى، شهید رضائىنژاد و شهید احمدى روشن؛ که یاد اینها هرگز از خاطرهى این ملت و حافظهى تاریخ ما بیرون نخواهد رفت.

در بیاناتى که دوستان، برادران و خواهران ایراد کردند، نکات بسیار خوبى بود و من برخى از این نکات را یادداشت کردم. عمدهى آنچه که مىبینم دوستان به آنها اشاره میکنند، روى آنها تکیه میکنند، دقیقاً همان دغدغههاى ماست و من خرسندم از این که مىبینم جریان فکرى در دانشگاههاى کشور به سمت دغدغههاى اصولى است. مسئلهى برنامهریزى و سرمایهگذارى بر روى پژوهش، بر روى کارهاى اساسى و بنیانى، چه در علوم انسانى، چه در علوم تجربى، که تعدادى از دوستان روى آنها تکیه کردند، جزو دغدغههاى ماست و باید حتماً انجام بگیرد. مسئلهى
ارتباط صنعت و دانشگاه جزو توصیههاى ماست؛ نکات خوبى در این زمینه بیان شد؛ معلوم شد کارهاى خوبى هم انجام گرفته؛ این تشکیل گروه صنایع عمده، تبیین ارزش کار - بما هو کار - که بعضى از دوستان بیان کردند، پیشنهاد کردند، نکات لازمى است. از جملهى مطالبى که گفته شد، مسئلهى مقالههاى علمى است، مسئلهى مرجعیت I.S.I است؛ که این هم جزو حرفهاى ماست، جزو دغدغههاى ماست؛ حتماً باید مدیران و برنامهریزان و طراحان اصلى مسائل علمى کشور بنشینند روى این مسئله فکر کنند و راههاى درست را - که بعضى از آنها گفته شد - پیدا کنند. لزوم طرحهاى اجرائى براى ایدههاى عالى، از جملهى چیزهائى است که بنده رویش تکیه میکنم. آنچه که گفته شد، ایدههاى بسیار خوبى بود؛ اما اینها غالباً نیاز دارد به ارائهى طرحهاى اجرائى. یکى از کارهائى که باید در دانشگاهها انجام بگیرد، همین است. حالا مثلاً فرض بفرمائید «اقتصاد اخلاقى» که یکى از دوستان اینجا بیان کردند؛ خیلى خوب، این فکر بسیار خوبى است، ایدهى بسیار درستى است؛ راهکار اجرائىاش چیست؟ یا مثلاً در همین زمینهى ارتباط دانشگاه و صنعت که دربارهى آن در طول این سالها بحثهاى متعددى شده و خوشبختانه راهکارهائى هم در این موردِ بالخصوص در پیش گرفته شده، ولى در عین حال نقصهائى وجود دارد؛ خب، براى رفع این نقصها راهکارهاى اجرائى چیست؟ این از جملهى نیازهاى ماست. من خواهش میکنم در این زمینه اساتید محترم و صاحبان فکر و اندیشه کار کنند.

به هر حال من تشکر میکنم از مطالبى که دوستان بیان کردند. از مدیریت جناب آقاى دکتر رهبر هم - که طبق معمول، مدیریت مقتدرانهاى است - صمیمانه تشکر میکنم؛ زحمت کشیدند. از دوستان خودمان، چه در دفتر، چه در وزارتها، وزارت علوم و وزارت بهداشت و همچنین معاونت محترم رئیس جمهور و همچنین دوستان نمایندگى، درخواست میکنم روى این مطالبى که اساتید محترم در اینجا بیان کردند، کار بشود؛ بنشینند فکر کنند، جمعبندى کنند؛ از این جلسه براى یک حرکت رو به جلو بهرهى کامل برده شود.

اما آنچه که من میخواهم عرض بکنم - البته اگر انشاءاللّه فرصتى باشد و بتوانم همهى آنچه را که در ذهن هست، عرض بکنم - این است که امروز هیچ کس نمیتواند منکر شود که جهان در حال عبور و گذار به سمت یک مرحلهى تازه است؛ این را دارید مشاهده میکنید. من یک تصویر مختصرى عرض میکنم، سپس یک سؤالى را مطرح میکنم، بعد هم دو سه تا توصیه در مورد دانشگاهها عرض میکنم.

وضعیتى که امروز در دنیا هست، وضعیت تحول است. اوضاع جهان در حال تبدیل به یک شکل جدید و هندسهى جدید است. اگر بخواهیم در گذشتههاى نزدیک - مثلاً در حدود یکى دو قرن - نظیرى براى این پیدا کنیم، تقریباً شبیه اوضاعِ بعد از جنگ بینالملل اول، البته در جهت عکس آن است؛ آن روز هم هندسهى سیاسى و اقتصادى دنیا تغییر اساسى و بنیادى کرد. یا قبل از آن، در دورانى که اروپائىها استعمار را شروع کردند؛ یک وضعیت جدیدى در دنیا به وجود آمد، شکل عمومى دنیا عوض شد. تحولاتى که امروز مشاهده میشود، از این جنس است؛ جنس تغییر شکل عمومى دنیا؛ البته در جهت عکس آن دو مثالى که زدم؛ در جهت تبادل قدرت و توانائىهاى عمومى بین شرق و غرب، یا بین بخشى از ملتهاى دنیا با بخش دیگر. پیداست که به سوى تحولات تازهاى داریم پیش میرویم. شواهد و نشانههائى که این تحول را نشان میدهد، چه چیزهائى است؟ من چند تا مثال را عرض میکنم.

 یکى
بیدارى اسلامى است. ما در طول تاریخمان، چنین وضعیتى را در کشورهاى اسلامى نداشتیم. اینکه احساس هویت، احساس بیدارى، نه در یک ملت، بلکه در کشورهاى متعددى از کشورهاى اسلامى پدید بیاید و این احساس بیدارى، این احساس هویت، متکى به اسلام باشد، این را ما در گذشته هرگز نداشتیم؛ این مال امروز است؛ این یک نشانه است، نشانهى تحول است. چون مسلمانها یک میلیارد و نیم از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند، دهها کشور شامل اکثریتهاى مسلمان هستند و کشورها هم جاهاى حساسى قرار دارند، بنابراین این بیدارى یک امر عادى نیست؛ نشاندهندهى یک تحول در ساخت و نقشه و هندسهى جدید دنیاست.

یک نشانهى دیگر، خیزش ناخیزِ ناموفق غرب به رهبرى آمریکا، براى تسلط هرچه بیشتر بر منطقهى ماست. یک خیزى برداشتند، این خیز ناموفق بود. قضیهى عراق یا قضیهى افغانستان، قضایاى دفعى نبود؛ حوادثى نبود که بر اساس یک تصمیم آنى، فورى و دفعى به وجود آمده باشد؛ نه، اینها کاملاً برنامهریزى شده بود؛ هدف هم تسلط کامل غرب به پیشتازى و رهبرى آمریکا بر کل این منطقه بود.

البته من اصرار دارم این منطقه را «غرب آسیا» بگویم، نه خاورمیانه. تعبیر خاور دور، خاور نزدیک، خاور میانه درست نیست. دور از کجا؟ از اروپا. نزدیک به کجا؟ به اروپا. یعنى مرکز دنیا اروپاست؛ هر جائى که از اروپا دورتر است، اسمش خاور دور است؛ هر جا نزدیکتر است، خاور نزدیک است؛ هر جا وسط است، خاورمیانه است! این تعریفى است که خود اروپائىها کردند؛ نه، ما این را قبول نداریم. آسیا یک قارهاى است؛ شرقى دارد، غربى دارد، وسطى دارد؛ ما در غرب آسیا قرار داریم. بنابراین منطقهى ما اسمش منطقهى غرب آسیاست، نه منطقهى خاورمیانه.

بنابراین یک نشانهى دیگر، تسلط کامل بر این منطقهى حساس است. چرا این منطقه حساس است؟ چون اولاً در این منطقه، منابع بسیار غنى و عظیمى قرار دارد؛ منابعى که غرب به آنها نیاز دارد، و در درجهى اول منابع انرژى. ثانیاً در اینجا موج اسلامى همیشه قابل انتظار و قابل توقع بوده؛ بخصوص بعد از پیدایش انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى، این موج را همیشه به نحو مبهم انتظار داشتند، براى اینکه بر این موج سیطره پیدا کنند. بنابراین سیطرهى همزمان، هم بر منابع غنى، هم بر موج اسلامى، آنها را وادار کرد که یک خیزى بردارند و این منطقه را تصرف کنند، اما وسط راه افتادند؛ مثل کسى که خیز برمیدارد تا از یک جوئى عبور کند، اما زورش نمیرسد، وسط جوب مىافتد. یک چنین اتفاقى افتاد. این خودش یکى از نشانههاى تحول است.

یک نشانهى دیگر، حوادث امروز اروپاست. این آیندهى مبهمى که سایه افکنده بر کشورهاى ثروتمند اروپا، کشورهاى غرب اروپا، حوادث بسیار مهمى است. این قضایاى اقتصادى ربطى هم به خطاهاى تاکتیکى و راهبردى ندارد که بگوئیم فلان تاکتیکشان در فلان جا غلط بود، دچار این مخمصه شدند؛ یا فلان راهبردشان غلط بود، دچار این گرفتارى شدند؛ نخیر، قضیه این نیست؛ قضیه، قضیهى بنیانى است. خطاهاى بنیانى وجود دارد. آنچه که امروز دارد اتفاق مىافتد، ناشى از خطاى در نگاه فلسفى و بنیانى و فکر غرب نسبت به جهان و انسان است؛ خطاى در جهانبینى است. البته اینجور خطاها، مثل خطاهاى تاکتیکى تأثیراتش سریع نیست؛ مثل خطاهاى راهبردى، تأثیراتش میانمدت نیست؛ این خطاها تأثیراتش بلندمدت است. بعد از دو سه قرن، این خطاها دارد خودش را نشان میدهد؛ و بدانید که اینها را زمین خواهد زد.

یکى دیگر از نشانههاى این تحول اساسىاى که در نقشهى دنیا انسان احساس میکند، افول وجههى آمریکاست. آمریکا به عنوان قدرت اولِ ثروت و علم و فناورى و نظامى دنیا، چندین دهه با وجهه زندگى کرد؛ که همین وجهه موجب شد نفوذ پیدا کند. در دهههاى اولِ نیمهى دوم قرن بیستم، این وجهه در اوج بود. در ایران خود ما همین جور بود؛ دولت ملىاى مثل دولت مصدق که از زیر بار انگلیس میگریخت، به دامن آمریکا پناه میبرد؛ این وجهه بود. در همهى دنیا یک چنین حالتى بود. امروز این وجهه به طور کامل از بین رفته است؛ یعنى آمریکا به عنوان یک متهم در دنیا مطرح است. دولت آمریکا در هیچ کشورى، میان هیچ ملتى، یک وجههى عمومى ندارد. «مرگ بر آمریکا» دیگر جزو شعارهاى اختصاصى ملت ایران نیست؛ در بسیارى از کشورها گفته میشود. یک دولتِ طرفدار ظلم، طرفدار جنگ، طرفدار انباشت تسلیحات، طرفدار سلطهى بر ملتها، طرفدار زورگوئى، دخالت در همه جا، یک چنین عنوانى پیدا کرده؛ این هم یکى از نشانههاست. بنابراین تحول در سطح جهان، یک امر قطعى است. نشانه هاى دیگرى هم دارد که حالا من اکتفاء میکنم به همین مقدارى که گفته شد. این یک نکته.

نکتهى دوم این است که منکر هم نمیتوان شد که کشور ما در این تحول، در این ماجرا، در این داستان طولانى، یک جایگاه ویژهاى دارد. ما در این قضیه، یک تماشاچى نیستیم، یک عنصر برکنار نیستیم؛ کشور ما یک جایگاه ویژهاى دارد. این جایگاه ویژه ناشى از چیست؟
اولاً چون بیدارى اسلامى از اینجا آغاز شد. این را همه میگویند، همه میفهمند، همه میدانند. آنچه که امروز ما به آن بیدارى اسلامى میگوئیم، سى و چند سال قبل از این در این کشور شروع شد، قربانیان خودش را گرفت، مجاهدتهاى خودش را عرضه کرد، به مقاصد و اهداف عالىِ خودش هم رسید، که تشکیل نظام اسلامى است.

ثانیاً نظام جمهورى اسلامى در کشور ما بر یک ساخت مستحکمى بنا شده که شالودهاش عبارت است از اعتقاد و ایمان، عقل و عاطفه. در شالودهى این نظام مستحکم، هم اعتقادات و ایمان مردم و مسئولین سهیم است، هم عقلانیتها - که حالا اگر انشاءاللّه فرصت شد، به برخى از این عقلانیتها اشاره میکنم - و هم عواطف. یک چنین ساخت مستحکمى به وجود آمده، که من نظیر این را همین الان دیگر در سطح دنیا به یاد ندارم؛ نظامى که متکى است به ایمان مردم، در عین حال به مبانى اعتقادى، در عین حال به عقلانیت، و در عین حال به عواطف شدید.

ثالثاً بخش عظیمى از این ثروتى که گفتم دنیاى غرب چشمش دنبال آن است و صد سال است که از این ثروت ارتزاق میکند - یعنى انرژى، نفت و گاز - در سرزمین ماست. من یک وقتى چند سال قبل از این در یک
جلسهى مفصلى در این حسینیه، با آمار و با جزئیات عرض کردم که ما تقریباً یکصدم جمعیت دنیائیم، اما بیش از یکصدم از منابع طبیعىِ اساسىِ مورد نیاز حیات کنونى بشر برخورداریم. حالا نفت که جاى خود دارد؛ در فلزات مهم و اساسى، دو صدم، سه صدم، پنج صدم، هفت صدم برخورداریم. علاوهى بر این، ذخائر نیروى انسانى ما، استعداد ما، بیش از این حرفهاست. در کشور ما استعداد برترى وجود دارد؛ بالاتر از متوسط دنیا. خب، پس ما یک کشورى هستیم با این ثروت طبیعى و انسانى، آن هم در مواردى که مورد نیاز غرب است. امروز مىبینید دنبال جوانهاى بااستعداد ما هستند، دنبال نخبههاى ما هستند؛ دانه دانه استاد ما را، دانشجوى ما را، نخبهى ما را شناسائى میکنند، پیگیرى میکنند که ببرند. ما دچار ضعفهائى هستیم که آنها از همین ضعفهاى ما هم استفاده میکنند و موفق میشوند. به هر حال این نشان دهندهى وجود این ثروت در اینجاست؛ این هم یک جهت دیگر براى حساس بودن و ویژه بودن جایگاه کشور ما در این تحولات جهانى است.

رابعاً در مقابل سترون و نازا بودن غرب در برونزائى اندیشههاى نو - که بعد از اومانیسم و مکتبهائى که متکى به اومانیسم هستند و فلسفههاى زائیده و منشأ گرفتهى از اومانیسم غربى، دیگر غرب زایش فکرى نداشته و ایدهى نو براى بشر و حیات انسان ارائه نداده - جمهورى اسلامى داراى زایش فکرى است. ما براى مسائل روحى انسان، براى مسائل اجتماعى انسان، براى مسائل حکومتى انسان، حرفهاى تازهاى داریم. حرف تازه معنایش این نیست که اگر گفته شد، همهى دنیا آن را قبول خواهند کرد؛ معنایش این است که یک جریان جدیدى را در دریاچهى عظیم فکر بشرى به وجود مىآورد؛ موجآفرینى میکند. ما امروز در زمینهى مسائل سیاسى، 
«مردمسالارى دینى» را عرضه میکنیم؛ در زمینهى مسائل عمومىِ اجتماعى، «ابتناء تمدن بر معنویت» را ارائه میکنیم؛ در زمینههاى گوناگون، «کرامت انسان» را مطرح میکنیم؛ «آمیختگى دین و زندگى» را مطرح میکنیم. اینها حرف نوئى است؛ اینها هیچ وقت در دنیا وجود نداشته؛ حتّى قبل از دوران مادیگرى و اومانیسم غرب و روى کار آمدن اندیشههاى سکولار هم اینجور نبود که دین با زندگى توأم و همراه باشد؛ ابداً. بله، در یک بخشهائى از دنیا روحانیون حکومت داشتند؛ حکومت کلیسا. حالا با تاریخ پیچیده و طولانىاى که اروپا دارد، بین دستگاههاى کلیسائى و حکومتها یک جنگى بود؛ اما به هر حال دستگاههاى کلیسائى هم حکومت داشتند. این معنایش این نبود که زندگى مردم آمیختهى با دین است؛ دین منشأ مقررات و قوانین زندگى براى مردم است؛ بههیچوجه چنین چیزى در غرب وجود نداشته؛ در کشورهاى اسلامى هم هرگز وجود نداشته، جز در صدر اسلام. این حرف نوئى است که امروز ما داریم مطرح میکنیم و میگوئیم دین با زندگى یکى است. زندگى چیست؟ زندگى یعنى سیاست، فعالیت، تجارت، اقتصاد و همه چیز؛ این حرف نوئى است که دارد مطرح میشود.

پنجمین نکته و عاملى که کشور را از موقعیت ویژه برخوردار میکند، سرسختى در برابر شیوههاى متداول غرب در پیشبرد کارهاى خود است. در طول این دورانى که غرب سیادت سیاسى بر دنیا داشته، شیوههاى متداولى به کار برده؛ این شیوهها را مکرر ملاحظه کردید: تهدید میکنند، جنگآفرینى میکنند، ترور میکنند، کشتار میکنند، تطمیع میکنند، اختلافافکنى میکنند. اینها شیوههاى معروف و شناخته شدهى غرب در دوران سیادت دویست سیصد سالهاش است. کشور ایران، نظام جمهورى اسلامى، ملت ایران، نخبگان ایران در مقابل این شیوهها سرسختى نشان دادند؛ تهدید اثر نکرده، اختلافافکنىها اثر نکرده - مسئلهى اختلافافکنى خیلى مهم است - نتوانستند بر حرکت عمومى ملت ایران غلبه کنند. خب، این موقعیت ویژهى کشور ماست.

بنابراین وضع دنیا که در آستانهى یک تحول یا در حال یک تحول است، قابل انکار نیست؛ موقعیت ویژهى کشور هم قابل انکار نیست. حالا اینجا یک سؤالى مطرح میشود. سؤال این است که آیا دانشگاه کشور - و نیز البته حوزهى علمیه - در قبال این حوادثى که در دنیا دارد اتفاق مىافتد، مسئولیتى دارد یا نه؟ من میخواهم شما اساتید محترم، دانشمندان محترم، نخبگان بزرگ کشور، این را مورد توجه قرار دهید. آیا در یک چنین شرائط به این اهمیت و حساسیت، دانشگاه یا حوزه میتوانند براى خودشان یک مسئولیتى تعریف نکنند و نقش تماشاچى داشته باشند؟ چه برسد به اینکه خداى نکرده بخواهند نقشى در حمایت از جبههى مقابلِ جبههى حق به عهده بگیرند.

آنچه که به نظرم میرسد لازم است، این است که دانشگاههاى کشور و حوزههاى علمیهى کشور در این شرائط، مسئولیت سنگینى دارند. کار توفیق ملت ایران و کشور ایران در این برههى بسیار مهم و حساس تاریخى، در درجهى اول بر دوش دانشمندان است. اگر در درجهى اول هم نگوئیم، یقیناً یکى از عناصر رتبهى اول و صف اول براى تأثیرگذارى در این تحولات، دانشگاهها هستند. دانشگاه میتواند کارى کند که کشور و ملت و تاریخ ما در این تحول برنده باشد؛ میتواند هم خداى نکرده کارى کند که نه، برنده نباشد. به نظر من دانشگاه در این زمینه مسئولیت بسیار حساس و بزرگى دارد.

آنچه که امروز دوستان در سخنرانىها و نطقهاى خودشان بیان کردند، کارهاى بسیار خوب و لازمى است. البته پیشرفتها خیلى خوب بوده، نکات مثبتى را هم دوستان گفتند، نکات منفىاى هم وجود دارد که در گفتارها غالباً بهاشاره به آنها اکتفاء شد؛ پرداخته نشد. ما نقاط منفى داریم؛ هم در زمینهى مدیریتهاى علمى، هم در زمینهى برنامهریزىهاى گوناگون بر اساس دانشى که در دانشگاه تولید میشود، در سطح کشور، در سطح جامعه؛ باید اینها را برطرف کرد. مرجع برطرف کردن اینها، باز خود دانشگاه است؛ خود دانشگاه است که میتواند اثر بگذارد. امروز مسئولین کشور، وزراى کشور، مسئولین اجرائى و بسیارى از مسئولین غیر اجرائى در تقنین و قضا، فارغالتحصیلهاى دانشگاهها هستند، عناصر دانشگاهها هستند، اعضاى هیئت علمى دانشگاهها هستند. ارتباطهاى هوشمند، جهتدار و هدفمند میتواند کمک کند که ذخیرهى کارشناسى علمى کشور در خدمت تصحیح کارها و برطرف کردن اشکالها قرار بگیرد. این از سوئى وظیفهى دانشگاههاست، از سوئى وظیفهى مسئولان و مدیران است، که من حالا امروز با شما دانشگاهىها مواجهام؛ با مدیران هم در جاى خود، سهم آنها را و وظیفهى آنها را به آنها گوشزد میکنیم و انشاءاللّه تأثیر ببخشد.

ممکن است در اینجا یک شبههاى  پیش بیاید - گاهى یک شبهاتى مطرح میکنند، مغالطههائى میکنند - مغالطهى بىطرف بودن علم، که آقا علم را با سیاست مخلوط نکنید؛ علم بىطرف است! بله، علم در مرحلهى کشف حقایق، بىطرف است؛ دانش وقتى میخواهد یک حقیقتى از حقایق عالم هستى را، چه حقایق مادى، چه حقایق غیرمادى را کشف کند، طبعاً با پیشداورى نمیتواند؛ باید برود و کشف کند؛ اینجا علم بىطرف است؛ اما علم وقتى میخواهد در خدمت یک جهتگیرى قرار بگیرد، به هیچ وجه بىطرف نیست. امروز در دنیا هم اینجور نیست. همان کسانى که گاهى سر جمهورى اسلامى و سر مجموعهى متدین دانشگاهى کشور داد میکشند که آقا علم را سیاسى کردید، علم را جهتدار کردید، خودشان علم را در خدمت استعمار قرار دادند، در خدمت سلطهى بر ملتها قرار دادند، در خدمت به زنجیر کشیدن کشورها قرار دادند. استعمار با علم به وجود آمد؛ اگر علم نداشتند، نمیتوانستند این همه کشورها را استعمار کنند، این همه تسلیحات را در دنیا انباشته کنند. این تعداد عظیم جنگهائى را که غربىها، اروپائىها و بعد آمریکا بر دنیا و بر ملتها تحمیل کردند، این همه انسانى که در این راهها کشته شد؛ از نقاط دور آسیا بگیرید، تا آفریقا، تا آمریکاى لاتین - چه کردند اینها؟ - با علم این کارها را کردند. علم در خدمت ظلم قرار گرفت، در خدمت استکبار قرار گرفت، در خدمت سلطهگرى قرار گرفت؛ چرا در خدمت عدل قرار نگیرد؟ چرا در خدمت ارزشها قرار نگیرد؟ چرا در خدمت گسترش پیام اسلام - که پیام آزادى انسانهاست، پیام سعادت انسانهاست - قرار نگیرد؟

یک مغالطهى دیگر - که حالا من نمیخواهم دیگر خیلى تفصیل بدهم - تقسیم دستگاه علمى کشور به دولتى و غیر دولتى است؛ یعنى تشکل دولتى، دانشجوى دولتى، استاد دولتى، به عنوان یک دشنام مطرح شد! انسان مىبیند که دیگران اینها را مطرح میکنند، در داخل هم بازتاب میدهند. من معتقدم این دشنام نیست؛ این افتخار است. دانشجوئى که از حکومت خود، از نظام خود - که یک نظام الهى است، یک نظام اسلامى است - حمایت میکند، تشکلى که به این نظام کمک میکند، استادى که به عنوان یک پایهى فکرى به نظام اسلامى کمک میکند، باید افتخار کند. آنچه که واقعاً دشنام است، عبارت از این است که استاد ما، دانشجوى ما، تشکل ما در خدمت آمریکا قرار بگیرد، در خدمت صهیونیسم قرار بگیرد؛ این ننگ است. بله، اگر چنانچه کسى متهم شد به این که در خدمت آمریکاست، در خدمت صهیونیسم است، در خدمت مخالفان استقلال کشور و سربلندى کشور است، این حقیقتاً ننگ است؛ این دشنام است. اینکه گفته شود فلان دانشجو دولتى است، فلان استاد دولتى است، فلان تشکل دولتى است، بههیچوجه دشنام نیست، این چیز بدى نیست؛ باید افتخار کنند. بله، دولتى، یعنى مربوط به نظام.

فرهنگ تلاش و مجاهدت براى جبههى حق باید در دانشگاه توسعه پیدا کند. از جمله‌ى مطالبى هم که دوستان گفتند، یکى همین است؛ فرهنگ معنویت و اخلاق، یا آنچنان که یکى از آقایان بیان کردند، هنر به معناى آزادگى، به معناى سربلندى، به معناى ارزش؛ این کاملاً درست است. این فرهنگ باید در دانشگاه توسعه پیدا کند. در این مورد، نقش اساتید، نقش بسیار برجستهاى است؛ و این همان فرماندهى
جنگ نرم است که من مکرر مطرح کردم و گفتم اساتید فرماندهان جنگ نرمند.

توصیهى آخر - چون دیگر ظاهراً وقت هم خیلى گذشته - توصیه به نظام ملىِ نوآورى است. الان اینجا یک خلأیى وجود دارد - و همین خلأ موجب شده
نقشهى جامع علمى هم آنچنان که باید و شاید عملیاتى نشود - و آن عبارت است از همین خلأ نظام ملىِ نوآورى، که عبارت است از یک شبکهاى از فعالیتها، تعاملهاى زنجیرهاى، در سطحهاى کلان و میانى و خرد، بین دستگاههاى علمى کشور؛ چه در درون محیط علمى، چه بیرون محیط علمى. یک تعامل اینچنینى باید به وجود بیاید، که این به عنوان نظام ملىِ نوآورى شناخته شود؛ کارش هم عبارت است از این که جریان دانش و نوآورى را مدیریت کند، رصد کند، ارزیابى کند، هدایت کند. این امروز یک چیز لازمى است و به نظر من مسئولان و مدیران باید به این مسئله فکر کنند.

پروردگارا! آنچه که شنیدیم و آنچه که گفتیم، براى خود و در راه خودت قرار بده. پروردگارا! هر کدام از ما را به حسب توانى که داریم، به حسب جایگاهى که داریم و نقشى که میتوانیم ایفاء کنیم، در کمک به غلبهى جبههى حق بر جبههى باطل یارى بفرما. پروردگارا! قلب مقدس ولىعصر و روح مطهر خاتمالانبیاء را از مردم ما، ملت ما، دانشمندان ما و مجاهدان این راه خشنود بفرما. روح مطهر شهداى عزیز ما را، شهداى علم را، شهداى هستهاى را با اولیائت محشور بفرما.

والسّلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته

 

 


[ دوشنبه 91/5/23 ] [ 7:53 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب


بازدید امروز: 500
بازدید دیروز: 1056
کل بازدیدها: 19908237

طلایه دار