بی سروسامان |
[ چهارشنبه 90/5/26 ] [ 7:0 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
امام خامنه ای : اعتقاد به گفتمان انقلاب اسلامی را در شعرتان حفظ کنید . حجم : 1،062 مگابایت | فرمت mp3 لینک دانلود : مستقیم سلامتی و فرج امام زمان (عج) صلوات [ چهارشنبه 90/5/26 ] [ 6:51 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
[ چهارشنبه 90/5/26 ] [ 6:43 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
در شب میلاد امام حسن مجتبى(ع)
14 رمضانالمبارک 1432 بسماللَّهالرّحمنالرّحیم اولاً تبریک عرض میکنیم و امیدواریم که دلهاتان شاد باشد، طبعهاتان شکوفا باشد و تلاشتان انشاءاللَّه تلاش مأجور و مبارکى باشد. خوشحالم از اینکه بحمداللَّه این جمع براى سالهاى متوالى ادامه داشته و انشاءاللَّه بعد از این هم ادامه داشته باشد. جمعیت ارباب وفا نگسلد از هم این سلسله تا روز جزا نگسلد از هم این، هم دعاست و هم انشاءاللَّه خبر از یک واقعیتى است. دو سه مطلب کوتاه را من عرض بکنم. یک مطلب دربارهى شعر امروز کشور ماست. البته با یک نگاه وسیعتر میشود دربارهى شعر امروز فارسى در کشورهاى مختلف نظر داد و حرف زد، که حالا آن را باید بگذاریم براى یک مجال دیگرى؛ فعلاً در کشور ما شعرِ امروز شعر پیشروندهاى است. امروز وقتى من بخصوص به شعر جوانها نگاه میکنم - که امشب چند نفر از جوانهاى عزیز ما و بقیهى دوستان پیشکسوت در شعر انقلاب، شعر خواندند - سال گذشته هم من همین را گفتم که به طور محسوس احساس پیشرفت میکنم؛ یعنى واقعاً ما در شعر جلو رفتیم. یک نکتهاى در اینجا وجود دارد که بد نیست من این را عرض بکنم. من دو شباهت مىیابم بین شعر امروز کشورمان و شعر فارسىِ یک دورهى دویست سالهى بسیار مهم و برجسته، یعنى دورهى رواج و شکوفائى سبک هندى؛ که از اواسط قرن دهم تا اواسط قرن دوازدهم، شعر سبک هندى رواج داشته و گسترش پیدا کرده و اوج گرفته. من اول این را عرض بکنم که آن دورهى دویست ساله از بعضى از جهات در همهى ادوار تاریخ شعرى ما بىنظیر است. نه اینکه بخواهیم قدر شعراى قصیدهسراى قرنهاى چهارم و پنجم و ششم یا غزلسراهاى قرن هفتم و هشتم را ندیده بگیریم؛ نه، در جاى خودش، قدر و ارزش و بزرگترى آنها محفوظ است؛ لیکن این دویست سال جزو قطعات بسیار درخشان تاریخ شعر فارسى است. یک خصوصیت در این دویست سال، کمیت شاعر است. یعنى شما وقتى نگاه کنید در این دو قرنى که عرض کردیم، مىبینید در ایران، در هند، در افغانستان، در ماوراءالنهر - یعنى منطقهاى که متأسفانه امروز تقسیم شده بین تاجیکستان و ازبکستان، که منطقهى پارسىزبان بخارا و سمرقند و دیگر مناطق تاجیکنشین بود - تعداد شاعرانى که هستند، شگفتآور است. در این دوره، هزارها شاعر هستند که سرشان هم به تنشان مىارزد؛ نه اینکه فقط بگوئیم شعر میگویند؛ نه، شاعرند. حالا ممکن است همه برجسته نباشند، اما شاعرند. البته در بین این هزاران شاعرى که من به تقریب عرض کردم، شاید بشود گفت انسان میتواند صد تا شاعر خوب در آن دوره پیدا کند؛ و در بین این صد شاعر خوب، شاید انسان بتواند ده تا شاعر درجهى یک مثل صائب، مثل کلیم، مثل محمدجان قدسى، مثل نظیرى نیشابورى، پیدا کند. اوضاع آن دویست سال از لحاظ کمیت شعرى اینجور است. یک شباهت امروز ما با آن دوره، همین کمیت است. تعداد شاعرى که امروز در کشور ما هست، در هیچ دورهاى - حالا آن دوره که خود ما بودیم و دیدیم و با شعرا هم مرتبط بودیم، و همچنین آنچه که از گذشته شنیدیم - سابقه ندارد. امروز تعداد شاعران ما در کشور، از لحاظ کمیت، شبیه همان دورهى دویست ساله است. البته این به برکت انقلاب است. انقلاب معارف را، هنر را، همه چیز را آورد به متن مردم، داخل متن جامعه؛ لذا جوشش پیدا شد. امروز ما در کشور خیلى شاعر داریم؛ از نوجوانان دبستانى تا دبیرستانى، تا جوانان برومند، تا میانسالان و پیران. یعنى واقعاً انسان بخواهد محاسبه کند، تعداد شعراى امروز ما خیلى زیاد است. البته این مربوط به سى سال است؛ اگر چنانچه انشاءاللَّه همین روش ادامه پیدا کند - یعنى اگر با همین روال پیش برویم و شعر تشویق بشود و شعراى خوب بتوانند شعراى جوانتر را تربیت کنند - قطعاً کمیت شعراى ما از آن دوره بیشتر خواهد شد. شباهت دوم بین این دوره و آن دورهى دویست ساله، نوآورى در مضمون است. در هیچ دورهى دیگرى اینجور سابقه ندارد که این همه مضامین نو و حرفهاى تازه در شعر راه پیدا کند؛ که وقتى مضمون نو آمد، به تبع وجود مضمون نو، ترکیب نو هم مىآید. یعنى نیاز مضمون به لفظ موجب میشود که شاعر از ذوق خود، از هنر خود استفاده کند و ترکیبات بیاورد. البته در ابتداى کار ممکن است ناشیگرىهائى وجود داشته باشد، لیکن بتدریج زبان، پخته و سنجیده و استوار میشود و فخامت پیدا میکند. امشب در این جمعى که شعر خواندند - شعر جوانها، شعر بانوان، شعر آقایان - من دارم مىبینم که کلمات، پخته و سنجیده؛ الفاظ، قوى و استوار بود؛ همان جور که انسان دوست میدارد در شعر مشاهده کند. مضمون هم الى ماشاءاللَّه. واقعاً وقتى انسان مثلاً دیوان صائب را نگاه میکرد، یا دیوان شعراى بزرگِ مضمونساز مثل بیدل و دیگران را نگاه میکرد، شاید میگفت اینها دیگر چیزى باقى نگذاشتند؛ هرچه به ذهن انسان مىآمد و نمىآمد، اینها این را در قالب شعر آوردند و بیان کردند؛ اما بعد مىبیند که نه. به قول صائب: یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت در بند آن مباش که مضمون نمانده است حالا او گفته یک عمر، لیکن یک دهر میتوان سخن از زلف یار گفت. امروز انسان این همه مضمون جدید در همین کلمات مشاهده میکند که واقعاً در خور دقت و مداقه و ملاحظه است؛ خیلى خوب است. به نظر من این هم شباهت دومى است که شعر امروز ما به شعر آن دوران دویست ساله دارد. البته ما هنوز چشمبهراه رسیدن «صائب»ها و «محمدجان قدسى»ها و «نظیرى»ها هستیم. من نمیخواهم مبالغه کرده باشم. اینجور نیست که ما بگوئیم حالا چون دورهى خودمان را با آن دوره تشبیه میکنیم، پس امروز ما صائب داریم، یا کلیم داریم، یا نظیرى داریم، یا طالب آملى داریم، یا محمدقلى سلیم تهرانى داریم؛ نه، انصافاً هنوز کار دارد تا اینکه شعراى ما به آن رتبهى عالىِ ممتازِ کمنظیرِ شعرىِ کسانى که اسم آوردم و دیگرانى که الى ماشاءاللَّه زیادند، برسند. خب، من حالا از همین جا استفاده بکنم و یک نکتهى دیگر را به این شعراى خوب جوانمان - که الحمدللَّه همه، شاعر و نوآور و مضمونساز و داراى شجاعت ابراز هستید - بگویم. شعرهائى که امشب من شنفتم، اغلب خیلى خوب بود؛ اما بدانید «خیلى خوب» به معناى «تمامِ خوب» نیست. «خیلى خوب» ممکن است یک دهم «تمامِ خوب» باشد؛ آن نُه دهم دیگر جلوى روى شماست؛ یعنى توقف نکنید. اشکال کار در همهى کسانى که در یک راهى از خودشان شکوفائى نشان میدهند، این است که خیال میکنند این پایان راه است. فرض بفرمائید یک کسى آواز قشنگى میخواند، میگوئیم بهبه، خیلى عالى بود؛ او را تحسین میکنیم. او اگر خیال کرد که دیگر بهتر از این نمیشود آواز خواند، قطعاً توقف و بلافاصله بعد از توقف، سقوط و تنزل خواهد داشت. او باید بداند از این بهتر هم میشود خواند. در همهى رشتهها همین جور است. در همهى کارهائى که ما دیدیم، همین جور است. احساس به منزل رسیدن، خستگىآفرین و رکودآفرین است. شما هنوز به منزل نرسیدهاید. خیلى خوب پیش رفتید، خیلى خوبید؛ اما همین طور که عرض کردیم، گاهى «خیلى خوب» یعنى یک دهم «تمامِ خوب»؛ آن نُه دهم دیگر را بایستى پیدا کنید؛ تلاش کنید، کار کنید، زحمت بکشید و پیش بروید. یک نکتهى دیگرى که میخواهم به شعراى عزیزى که اینجا هستید و شعراى دیگرى که جزو مجموعه و جریان شعر انقلاب محسوب میشوند، عرض بکنم، این است که شاعر زمان ما با این ویژگىهائى که این زمان دارد، احتیاج دارد به معرفت دینىِ عمیق. امروز شما چه بخواهید، چه نخواهید، چه خودتان بدانید، چه ندانید، چه تصدیق بکنید یا نکنید، براى بسیارى از ملتها الگو و اسوه شدهاید. این بیدارى اسلامى که مشاهده میکنید، چه بگوئیم، چه نگوئیم، چه به رو بیاوریم، چه نیاوریم، چه دیگران به رو بیاورند، چه نیاورند، اثرگرفتهى از حرکت عظیم ملت ایران است. این انقلاب عظیم، این انقلاب بزرگ، این تحول بنیانبرافکنِ سنتهاى طاغوتى و نظام طاغوتى و نظام سلطه، ملت ایران را به یک اسوه تبدیل کرد. شما اگر بخواهید به لوازم اسوه بودن و الگو بودن عمل کنید، بایستى معرفت دینى و معرفت اسلامى خودتان را عمق ببخشید؛ و این در گذشتهى شعر ما وجود داشته. شما نگاه کنید، شاعران برجستهى ما اغلب - حالا نمیگویم همه - اینجورند؛ از فردوسى بگیرید تا مولوى و سعدى و حافظ و جامى. فردوسى، حکیم ابوالقاسم فردوسى است. به یک آدم داستانسرا، اگر صرفاً داستانسرا و حماسهسرا باشد، حکیم نمیگویند. این «حکیم» را هم ما نگفتیم؛ صاحبان فکر و اندیشه در طول زمان او را حکیم نامیدند. شاهنامهى فردوسى پر از حکمت است. او انسانى بوده برخوردار از معارف ناب دینى. همهى آنها حکیم بودند؛ سرتاپاى دوانینشان پر از حکمت است. حافظ اگر افتخار نمیکرد به حافظ قرآن بودن، تخلص خودش را «حافظ» نمیگذاشت. او جزو حفّاظ قرآن است؛ «قرآن ز بر بخوانم با چهارده روایت». حالا قرّاء ما که با اختلاف قرائت هم میخوانند، معمولاً دو تا، سه تا روایت بیشتر نمیتوانند بخوانند؛ اما او میتوانسته با چهارده روایت قرآن را بخواند، که خیلى عظمت دارد. این آشنائى با قرآن، در غزل حافظ مشهود است، براى کسى که آن را بفهمد. سعدى که خب، واضح است؛ مولوى که آشکار است؛ جامى و صائب هم همین جور. شما دیوان صائب را نگاه کنید، یک معرفت دینى عمیق در آن مىبینید. انسان به بیدل که میرسد، به شکل دهشتناکى در شعر او معارف عمیق پیچیدهى دینى را مشاهده میکند. اینها بزرگان ما هستند، اینها ائمهى شعرند؛ در واقع باید گفت پیامبران شعر فارسى، اینها هستند. اینها برخوردار از معارف بودند. خودتان را برخوردار از معارف کنید. البته راهش آشنائى با قرآن، انس با قرآن، انس با نهجالبلاغه، انس با صحیفهى سجادیه است. خیلى از این تردیدها و نگرانىها و زنگارهائى که انسان در یک مواردى در دل دارد، با مطالعهى اینها تبدیل میشود به شفافیت و روشنى؛ انسان میفهمد، راه را میشناسد، کار را میشناسد، هدف را میشناسد. مثلاً مطالعهى کتاب «گفتارهاى معنوى» شهید مطهرى متناسب با همین ایام ماه رمضان است. یا خود توجه به احکام الهى. من آن روز در یک صحبتى از قول مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملکى تبریزى گفتم معنویتى که از روزه حاصل میشود، آن شکوفائى و علوّى که از روزه در روح انسان به وجود مىآید، چقدر ارزش دارد. خب، اتفاقاً شاعر کسى است که با هیجانات روحى و دریافتها و درکهاى معنوى سر و کار دارد. خصوصیت شاعر این است، اقتضاء لطافت شاعر همین است و خیلى راحت میتواند این معارف را درک کند. توجه به ماه رمضان، توجه به روزه، خیلى کمک میکند. بنابراین معرفت دینى خود را ارتقاء دهید. البته عرض کردیم؛ معرفت دینى به شکل فنى و علمىاش، نه به شکل ذوقى و مندرآوردى. گاهى اوقات بعضىها راجع به دین حرف میزنند، اما در واقع میبافند! متکى به یک مدرکى، سندى، نگاه عالمانهاى، تحقیق عالمانهاى نیست؛ این خیلى به درد نمیخورد. نکتهى دیگرى که من میخواهم عرض بکنم، این است که شعر انقلاب یک هویتى دارد؛ در واقع متصدى و مباشر و میداندارِ ارائهى گفتمان انقلاب اسلامى است؛ این را باید حفظ کنید؛ نباید این تحتالشعاع برخى از هیجاناتى قرار بگیرد که ناشى از تألمات شاعر است نسبت به یک مسئلهاى، نسبت به یک قضیهاى، نسبت به یک چیزى. بالاخره همه جا ناهنجارىهائى وجود دارد، روح لطیف شاعر هم دچار تألماتى میشود، این تألمات طبعاً در شعر اثر میگذارد؛ منتها نبایستى آن گفتمان اصلى انقلاب، آن هویت اصلى انقلاب مغلوب این تألمات شود. باید براى انقلاب حرف بزنید، باید براى گفتمان انقلاب تلاش و کار کنید. ملت شما کار بزرگى انجام داده. من سال گذشته این را گفتم - به نظرم در همین جلسه هم گفتم - که مسئله فقط مسئلهى شهادت نیست - البته شهادت در راه خدا و جان بر کف گذاشتن و تقدیم راه خدا کردن، قلهى شرافتهاى انسانى است - اینقدر معارف دینى گسترده است، اینقدر معارف انقلاب گسترده و پرمطلب و پرفیض است که میتوان از آن بهره برد و میتوان آن را منعکس کرد. امروز این یک وظیفهاى است بر عهدهى شاعران. گاهى اوقات انسان مىبیند که در بعضى از شعرها و سرودهها این تألمات اثر میگذارد و آن مسئلهى اصلى را تحتالشعاع قرار میدهد؛ آن وقت اینجا انسان هماهنگ و همآواز میشود با آن کسانى که اعتراضشان به اصل همان گفتمان است. شعرائى که یا وابسته بودند به کانونهاى قدرت و دربار و متعلقات دربار فاسد پهلوى، یا هم جزو جریانات چپ بودند، اینها از اول با انقلاب قهر کردند، از اول به انقلاب روى خوش نشان ندادند؛ که همین روى خوش نشان ندادن موجب شد که این طرف انقلاب، آن جوششهاى زیبا و پرفیضان را از خودش نشان بدهد. این که این همه شاعر خوب و برجسته از درون انقلاب جوشید، شاید یک مقدارش ناشى بود از قهر آنها. خب، حالا آن جریانى که با اصل انقلاب، با اصل گفتمان انقلاب، با اصل حرکت آزادیخواهانهى ملت ایران و حرکت دینمدار انقلاب اسلامى مخالفند، اگر انسان مراقب حفظ آن هویت و گفتمان اصلى انقلاب نباشد، زبانش به زبان آنها نزدیک میشود. من با شعر اعتراض مخالفتى ندارم؛ انسان یک چیز ناهنجارى را مىبیند، خب، در شعر منعکس میشود؛ این هیچ اشکالى ندارد؛ منتها باید مراقب باشید شما اعتراضتان به یک ناهنجارى است، در حال اعتقادتان به اصل گفتمان انقلاب اسلامى. اما یکى هست که اعتراضش به همین اصل گفتمان است؛ مراقب باشید زبان شما با زبان او یکى نشود. لازم است که شعراى جوان عزیزمان این مراقبت را بکنند. آدمهائى هستند که از اصل مبانى انقلاب و نظام و آزادیخواهى و استقلال و استکبارستیزى دورند؛ شما دل به تحسین آنها و محافل مربوط به آنها نبندید. هرچه هم که میتوانید، بین خودتان ارتباطات را نزدیک و صمیمانه کنید. رشتهى جمعیت اى یاران همدم مگسلید در پریشانى پریشانى است از هم مگسلید والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
[ چهارشنبه 90/5/26 ] [ 6:30 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
روز شانزدهم: «دعا و خواستن»
[ چهارشنبه 90/5/26 ] [ 6:24 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
روز پانزدهم: «نماد بندگی»
[ چهارشنبه 90/5/26 ] [ 6:22 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
روز چهاردهم: «در راه قلهها»
[ چهارشنبه 90/5/26 ] [ 6:21 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
روز گذشته روزنامه ایران با انتشار ویژهنامهای بحث عفاف و حجاب و گشت ارشاد و چادر را مورد بی احترامی و بعضا تمسخر قرار داد.
به گزارش فرهنگ نیوز به نقل از رجانیوز، این ویژهنامه با رویکرد کاملاً تقلیلگرایانه در موضوع حجاب منتشر شده و در یکی از بخشهای آن در گفتوگو با مهدی کلهر به چادر مشکی که پوشش زنان محجبه ایرانی است، توهین بیسابقهای کرده است.در عین حال، بهمنظور بررسی حجاب برتر؛ چادر در کلام رهبر معظم انقلاب، بخشهایی از بیانات ایشان بازنشر داده میشود:مردم ما چادر را انتخاب کردهاند. البته ما هیچ وقت نگفتیم که «حتماً چادر باشد، و غیرچادر نباشد.» گفتیم که «چادر بهتر از حجابهاى دیگر است.» ولى زنان ما مىخواهند حجاب خودشان را حفظ کنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پیش از آنکه یک حجاب اسلامى باشد، یک حجاب ایرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست.20/7/1373بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار گروهى از خواهران پرستار، به مناسبت «ولادت حضرت زینب»(س)به نظر ما، بحثهایى که درباب پوشش زن مىشود، بحثهاى خوبى است که انجام مىگیرد؛ منتها باید توجه کنید که هیچ بحثى در این زمینههاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطى است. نه اینکه من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مىگویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانهى ملى ماست؛ هیچ اشکالى هم ندارد؛ هیچ منافاتى با هیچ نوع تحرکى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرک و کار اجتماعى و کار سیاسى و کار فکرى باشد، لباس رسمى زن مىتواند چادر باشد و - همانطور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است.البته مىتوان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همینجا هم بایستى آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار مىکنند، به خاطر اینکه هجوم تبلیغاتى غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار مىکنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمىآورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مىدهد!شما خیال کردهاید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعهى کذایى و آن لباسهاى «و لیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ»(6) و همانهایى را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر مىدارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها مىخواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً اینجا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل مىشد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابى نداشت؛ حتّى در اینجاها وقتى نوبت به این کارها مىرسد، بىبندوبارى خیلى بیشتر هم مىشود؛ کمااینکه در زمان شاه، بىبندوبارىیى که در همین شهر تهران و بعضى دیگر از شهرهاى کشور ما بود، از معمول شهرهاى اروپا بیشتر بود! زن معمولى در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در اینجا آنطورى نبود. آنطور که دیده بودیم و شنیده بودیم و مىدانستیم و مناظرى که از آن وقت الان جلوى نظر من هست، انسان واقعاً حیرت مىکند که چرا بایستى اینگونه بشود؛ کمااینکه در خیلى از کشورهاى متأسفانه عقبماندهى مسلمان و غیرمسلمان هم همینطور است. بنابراین، باید بدقت و با نهایت کنجکاوى و بدون اغماض، مسائل ارزشى را رعایت کرد.4/10/137بیانات در دیدار با اعضاى شوراى فرهنگى، اجتماعى زنان،(1) جمعى از زنان پزشک متخصص، و مسؤولان اولین کنگرهى حجاب اسلامى، به مناسبت میلاد حضرت فاطمهى زهرا(س)-------------------------------------------------------------------------------------------------------حضرت آیِةالله خامنه ای تهاجم فرهنگی را هجوم یک مجموعهی سیاسی یا اقتصادی به بنیانهای فرهنگی یک ملت برای دستیابی به مقاصد شوم سیاسی دانستند و افزودند: ریشه کن کردن فرهنگ ملی از طریق فراگیر کردن بی بند و باری، عیاشی و هرزگی در میان یک ملت هدفی است که دشمنان درپی تحقق آن هستند. بهطور مشخص دوران رضاخان سرآغام تهاجم فرهنگی در کشور ماست و بزرگترین قدمها به نفع فرهنگ غرب و در حقیقت در جهت سلطه ی غرب بر ایران در همین دوران بر داشته شد و با این بهانه که زن با چادر نمیتواند عالم و دانشمند شود و درفعالیتهای اجتماعی شرکت کند، چادرها را از سر زنان برداشتند. اما در عین حال دردوران رضاخان و پسرش هرگز به عموم زنان اجازه ی شرکت فعالانه در حرکتهای اجتماعی و سیاسی داده نشد و آن روزی که زنان ایران، وارد میدان مبارزه و صحنه ی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی شدند و کشور را با دست توانای خود به پیش بردند، چادر به سر کردند.21/5/1371دیدار نویسندگان، صاحبنظران و کارکنان رسانه های گروهی-----------------------------------------------------------------------------شما ببینید الان چقدر خرج مىکنند و زحمت مىکشند، براى اینکه حجاب را در دنیا از بین ببرند؛ کشورهایى که خودشان را مهد آزادى هم مىدانند، مىبینید که چه مىکنند براى مبارزه با حجاب. حالا همه آن تشکیلاتى که با حجاب مبارزه مىکنند یک طرف، این خواهر ورزشکارِ مؤمن و دخترِ جوانِ ما که با حجاب اسلامى و لباس محجّب - یا با چادر یا با آن شکل زیباى ارزشى - جلوِ دوربینهاى دنیا ظاهر مىشود و نشان مىدهد که به این ارزش پایبند است و این صحنه در همه دنیا منعکس مىشود، این یک طرف دیگر؛ او در واقع با این کار، همه آن تبلیغات را خنثى مىکند.14/7/1383بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامىدر دیدار با ورزشکاران شرکتکننده در المپیک و پارالمپیک----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------آنها با چه چیز زن مسلمان بیشتر دشمناند؟ با حجاب او. آنها با چادر و حجاب صحیح و متقن شما از همه چیز بیشتر دشمناند. چرا؟ چون فرهنگ آنها این را قبول ندارد. اروپاییها اینطورند؛ آنها مىگویند هرچه را که ما فهمیدهایم، دنیا باید از ما تقلید کند! مایلند که جاهلیت خودشان را بر معرفت عالم غلبه بدهند. آنها مىخواهند زن به سبک اروپایى را در جامعه رواج بدهند؛ که عبارت است از سبک مد و مصرف و آرایش در انظار عموم و ملعبه قرار دادن مسائل جنسى بین دو جنس؛ مىخواهند این چیزها را به وسیلهى زنان رواج بدهند. هرجا با این هدفگیرى غربیها مخالفت بشود، فریادشان بلند مىشود! اینها کمطاقت هم هستند! همین مدعیان غربى، کمترین مخالفتى را با مبانى پذیرفتهى خودشان تحمل نمىکنند.22/8/1370سخنرانى در دیدار با جمع کثیرى از پرستاران، به مناسبت میلاد حضرت زینب کبرى(س) و روز پرستار---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------همیشه به شکل غلطى در نظامهاى طاغوتى به زن نگاه شده؛ امروز در غرب هم همین جور است. حالا عدهاى از زنان - مثل خیلى از مردان - در همین نظامهاى غربى شخصیتهاى برجسته و محترم و پاکیزهاى ممکن است در بیایند، لیکن نگاه عمومى به زن که در فرهنگ غربى نهادینه شده، نگاه غلطى است؛ نگاه ابزارى است، نگاه اهانتآمیز است. از نظر غرب، علت اینکه شما نباید توى چادر باشید، نباید حجاب داشته باشید، این نیست که آزاد باشید. شما دارید میگوئید من با حجاب هم آزادى دارم. او چیز دیگرى مورد نظرش است؛ زن را براى نوازش چشم مرد، براى بهرهورى نامشروع مرد، میخواهند به شکل خاصى در جامعه ظاهر بشود. این، بزرگترین اهانت به زن است؛ حالا ولو با چندین لفّاف تعارفآمیز این را بپوشانند و اسمهاى دیگرى رویش بگذارند.28/7/1388بیانات در دیدار جمعى از بانوان قرآنپژوه کشور--------------------------------------------------------------------مقام معظم رهبری از چادر به عنوان یک لباس ملی و اسلامی مورد علاقه زنان مسلمان ایران نام بردند و فرمودند: انبوه دختران و زنان مؤمن و حزباللهی که در دانشگاه بهترین علوم را تدریس و بالاترین مدارج علمی را میگذرانند و نیز شمار زیادی از بانوان جوان ایران که در آیندهای نه چندان دور به مقامات عالی علمی، فقهی و فلسفی دست خواهند یافت از افتخارات نظام اسلامی محسوب میشوند.دیدار هزاران تن از خواهران پرستار20/7/1373-----------------------------------------------------حجابِ برتر که شما اشاره کردید -که مراد همین چادر ایرانىِ خود ماست - حقیقتاً حجاب برتر است؛ هیچ تردیدى در این نباید داشت. البته من هیچ وقت نگفتم که چادر را در جایى اجبارى کنند؛ اما همیشه گفتهام که چادر یک حجاب ایرانى است و زن ایرانى این را انتخاب کرده و خوب حجابى هم هست و مىتواند کاملاً حفاظ و حجاب داشته باشد. حالا بعضیها هستند که از هرچه ایرانى و خودى است، ناراحتند و دلشان را مىزند؛ دلشان مىخواهد سراغ چیزهایى بروند که از خودى بودن دورتر است! بههرحال اگر حجاب را حفظ کنند، باز هم خلاف شرعى انجام ندادهاند؛ منتها چیز بهترى را از دست دادهاند. منتها چیز بهترى را از دست دادهاند.اما اینکه شما مىگویید «ما چگونه برخورد کنیم؟» ببینید؛ شما با تبلیغات کار کنید. یعنى همان حربهاى را که افراد مورد نظر شما براى سست کردن اعتقاد به حجاب به کار مىبرند، شما هم به کار ببرید. یعنى شما دربارهى حجاب بنشینید واقعاً تحقیق کنید، فکر کنید، از لحاظ دینى هم مثلاً دربارهاش بحث کنید، یا از بحثهایى که شده استفاده کنید.از لحاظ اجتماعى هم روى همین مسألهى کیفیّت حجاب تکیه کنید؛ به ترویج دیدگاه خودتان بپردازید؛ آن چیزى که به نظرتان درست است، آن را بگویید؛ این دغدغه را هم که اینها مىآیند تمایل به حجاب را در دلِ مردم از بین مىبرند، نداشته باشید؛ حجاب از بین نمىرود. البته اگر قدرتى مثل قدرت رضاخانى بالاى سرش باشد، یا آن طور که شنیدم در بعضى از کشورها مثل تونس کسى حق ندارد در خیابان با حجاب باشد و اصلاً حقوق بشر هم در اینجا دیگر مطرح نیست که چرا مردم را مجبور کردید بىحجاب باشند - کسانى که مسؤول این چیزها هستند، همینطور تماشا مىکنند و حرفى هم نمىزنند! - بالاخره همان کشف حجاب دوران رضاخانى پیش مىآید؛ اما به مجرّد آنکه این زور برداشته شود، مردم به سمت حجاب برمىگردند.حجاب، ارزشى است منطبق با طبیعت انسان. برهنگى و حرکت به سمت اختلاطِ هرچه بیشتر دو جنس با یکدیگر و افشاء شدن اینها در مقابل یکدیگر، یک حرکت خلاف طبیعى و خلاف خواست انسانى است. شرع مقدّس اسلام هم براى این حدودى را معیّن و مشخّص کرده و کسانى که معتقد و مؤمن هستند، نمىشود که اینطورى با حجاب برخورد کنند. البته ممکن است کسانى بىخبر و بىاطّلاع باشند؛ بایستى اینها را با حجاب آشنا کرد.من در همین سالهاى اوّلِ انقلاب بهوضوح دریافتم که بعضى از زنانى که محجّب هستند و خیلى قدر حجاب را نمىدانند، اینها اصلاً از حکم حجاب و فلسفهى حجاب و فواید حجاب اطّلاعى ندارند؛ یعنى با اینها کمتر صحبت شده است. البته بعضیها چیزهایى نوشتند؛ سفارش کردیم، کارهایى کردند. الان هم به نظر من همینطور است؛ بخصوص در محیط دانشگاه. الحمدللَّه شنیدم که محیط دانشگاه شما، محیط خوبى است. مسؤولان دانشگاه هم، مسؤولان مواظب و مقیدى هستند؛امیدواریم که هرچه هم مىگذرد، بهتر شود.در محیط دانشگاه خودتان، در نشریات خودتان، با نشریات زن - که الان در ایران چند نشریهى مربوط به زنان وجود دارد - با دیگر نشریات رایج صحبت کنید، چیزهایى بنویسید، پخش کنید، در جامعه فکر را بپراکنید؛ منتها با استدلال، با منطق. بهترین راه تأمین حجاب هم همین است که با منطق برخورد شود.البته اگر چیزى جزو مقرّرات شد و کسى برخلاف آن مقرّرات رفتار کرد، ممکن است قوانینى وجود داشته باشد که دولت برخورد کند؛ که لابد هم مىکند. درعینحال آن چیزى که در اساس لازم است و مهمتر از همه است، این است که شما ذهن این دختر جوان، یا این زن جوان را -که عمده هم خانمهاى جوان هستند- با اهمیت حجاب آشنا کنید؛ یعنى به او تفهیم کنید که حجاب از لحاظ شرعى و از لحاظ منطقى این است. در ذهن او، استدلال صحیح را در مورد رعایت حجاب راسخ کنید.امیدواریم که انشاءاللَّه روزبهروز بهتر شود. البته یکى از عواملى هم که در این زمینه تأثیرات منفى دارد، برخى از این فیلمهایى است که بعضى از زندگیهاى غربى را در دسترس همه مىگذارد. اینها در سُست کردن ذهنیّت مردم نسبت به مسألهى حجاب بىتأثیر نیست. البته نسبت به پخش این فیلمها هم باید تذکّراتى داده شود.4/12/1377بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سر دبیران نشریات دانشجویی--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------رضاخان قلدر وقتى خواست از غرب براى ما سوغات بیاورد، اولین چیزى که آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سر نیزه و همان قلدرىِ قزّاقىِ خودش! لباسها نباید بلند باشد؛ باید کوتاه باشد؛ کلاه باید اینطورى باشد؛ بعد همان را هم عوض کردند: اصلاً باید کلاه شاپو باشد! اگر کسى جرأت مىکرد غیر از کلاه پهلوى - کلاهى که آن موقع با این عنوان شناخته مىشد - کلاه دیگرى سرش بگذارد، یا غیر از لباس کوتاه چیزى بپوشد، باید کتک مىخورد و طرد مىشد. این چیزها را از غرب گرفتند!زنها حق نداشتند حجابشان را حفظ کنند؛ نه فقط چادر - چادر که برداشته شده بود - اگر روسرى هم سرشان مىکردند و مقدارى جلوى چانهشان را مىگرفتند، کتک مىخوردند! چرا؟ براى اینکه در غرب، زنها سربرهنه مىآیند! اینها را از غرب آوردند. چیزى را که براى این ملت لازم بود، نیاوردند. علم که نیامد، تجربه که نیامد، جِدّ و جهد و کوشش که نیامد، خطرپذیرى که نیامد -هر ملتى بالاخره خصوصیات خوبى دارد- اینها را که نیاوردند.آنچه را هم که آوردند، بىدریغ قبول کردند. فکر و اندیشه را آوردند، اما بدون تحلیل قبول کردند؛ گفتند چون غربى است، باید قبول کرد. فرم لباس و غذا و حرف زدن و راه رفتن، چون غربى است، بایستى پذیرفت؛ جاى بروبرگرد ندارد! براى یک کشور، این حالت بزرگترین سمّ مهلک است؛ این درست نیست.بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّاى رشت12/2/1380-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------گاهى من در همین راه "کُلک چال" که از پایین به بالا مىآیم، یا بعکس به طرف پایین مىروم، خانمهایى را مىبینم که با چادر مشکى این راه را طى مىکنند. با اینکه قسمتى از این راه، بسیار ناهموار و یا به قول ما مشهدیها قلب است، درعینحال خانمها این راه ناهموار را تحمّل مىکنند و با چادر مشکى مىآیند. خوب؛ این همّت است دیگر. من اینطور زنها و همچنین افراد مسنّى که این راههاى طولانى را طى مىکنند و مىروند، بسیار تحسین مىکنم.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
[ سه شنبه 90/5/25 ] [ 12:32 صبح ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
روز گذشته روزنامه ایران با انتشار ویژهنامهای بحث عفاف و حجاب و گشت ارشاد و چادر را مورد بی احترامی و بعضا تمسخر قرار داد.
به گزارش فرهنگ نیوز به نقل از رجانیوز، این ویژهنامه با رویکرد کاملاً تقلیلگرایانه در موضوع حجاب منتشر شده و در یکی از بخشهای آن در گفتوگو با مهدی کلهر به چادر مشکی که پوشش زنان محجبه ایرانی است، توهین بیسابقهای کرده است.در عین حال، بهمنظور بررسی حجاب برتر؛ چادر در کلام رهبر معظم انقلاب، بخشهایی از بیانات ایشان بازنشر داده میشود:مردم ما چادر را انتخاب کردهاند. البته ما هیچ وقت نگفتیم که «حتماً چادر باشد، و غیرچادر نباشد.» گفتیم که «چادر بهتر از حجابهاى دیگر است.» ولى زنان ما مىخواهند حجاب خودشان را حفظ کنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پیش از آنکه یک حجاب اسلامى باشد، یک حجاب ایرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست.20/7/1373بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار گروهى از خواهران پرستار، به مناسبت «ولادت حضرت زینب»(س)به نظر ما، بحثهایى که درباب پوشش زن مىشود، بحثهاى خوبى است که انجام مىگیرد؛ منتها باید توجه کنید که هیچ بحثى در این زمینههاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطى است. نه اینکه من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مىگویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانهى ملى ماست؛ هیچ اشکالى هم ندارد؛ هیچ منافاتى با هیچ نوع تحرکى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرک و کار اجتماعى و کار سیاسى و کار فکرى باشد، لباس رسمى زن مىتواند چادر باشد و - همانطور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است.البته مىتوان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همینجا هم بایستى آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار مىکنند، به خاطر اینکه هجوم تبلیغاتى غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار مىکنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمىآورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مىدهد!شما خیال کردهاید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعهى کذایى و آن لباسهاى «و لیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ»(6) و همانهایى را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر مىدارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها مىخواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً اینجا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل مىشد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابى نداشت؛ حتّى در اینجاها وقتى نوبت به این کارها مىرسد، بىبندوبارى خیلى بیشتر هم مىشود؛ کمااینکه در زمان شاه، بىبندوبارىیى که در همین شهر تهران و بعضى دیگر از شهرهاى کشور ما بود، از معمول شهرهاى اروپا بیشتر بود! زن معمولى در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در اینجا آنطورى نبود. آنطور که دیده بودیم و شنیده بودیم و مىدانستیم و مناظرى که از آن وقت الان جلوى نظر من هست، انسان واقعاً حیرت مىکند که چرا بایستى اینگونه بشود؛ کمااینکه در خیلى از کشورهاى متأسفانه عقبماندهى مسلمان و غیرمسلمان هم همینطور است. بنابراین، باید بدقت و با نهایت کنجکاوى و بدون اغماض، مسائل ارزشى را رعایت کرد.4/10/137بیانات در دیدار با اعضاى شوراى فرهنگى، اجتماعى زنان،(1) جمعى از زنان پزشک متخصص، و مسؤولان اولین کنگرهى حجاب اسلامى، به مناسبت میلاد حضرت فاطمهى زهرا(س)-------------------------------------------------------------------------------------------------------حضرت آیِةالله خامنه ای تهاجم فرهنگی را هجوم یک مجموعهی سیاسی یا اقتصادی به بنیانهای فرهنگی یک ملت برای دستیابی به مقاصد شوم سیاسی دانستند و افزودند: ریشه کن کردن فرهنگ ملی از طریق فراگیر کردن بی بند و باری، عیاشی و هرزگی در میان یک ملت هدفی است که دشمنان درپی تحقق آن هستند. بهطور مشخص دوران رضاخان سرآغام تهاجم فرهنگی در کشور ماست و بزرگترین قدمها به نفع فرهنگ غرب و در حقیقت در جهت سلطه ی غرب بر ایران در همین دوران بر داشته شد و با این بهانه که زن با چادر نمیتواند عالم و دانشمند شود و درفعالیتهای اجتماعی شرکت کند، چادرها را از سر زنان برداشتند. اما در عین حال دردوران رضاخان و پسرش هرگز به عموم زنان اجازه ی شرکت فعالانه در حرکتهای اجتماعی و سیاسی داده نشد و آن روزی که زنان ایران، وارد میدان مبارزه و صحنه ی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی شدند و کشور را با دست توانای خود به پیش بردند، چادر به سر کردند.21/5/1371دیدار نویسندگان، صاحبنظران و کارکنان رسانه های گروهی-----------------------------------------------------------------------------شما ببینید الان چقدر خرج مىکنند و زحمت مىکشند، براى اینکه حجاب را در دنیا از بین ببرند؛ کشورهایى که خودشان را مهد آزادى هم مىدانند، مىبینید که چه مىکنند براى مبارزه با حجاب. حالا همه آن تشکیلاتى که با حجاب مبارزه مىکنند یک طرف، این خواهر ورزشکارِ مؤمن و دخترِ جوانِ ما که با حجاب اسلامى و لباس محجّب - یا با چادر یا با آن شکل زیباى ارزشى - جلوِ دوربینهاى دنیا ظاهر مىشود و نشان مىدهد که به این ارزش پایبند است و این صحنه در همه دنیا منعکس مىشود، این یک طرف دیگر؛ او در واقع با این کار، همه آن تبلیغات را خنثى مىکند.14/7/1383بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامىدر دیدار با ورزشکاران شرکتکننده در المپیک و پارالمپیک----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------آنها با چه چیز زن مسلمان بیشتر دشمناند؟ با حجاب او. آنها با چادر و حجاب صحیح و متقن شما از همه چیز بیشتر دشمناند. چرا؟ چون فرهنگ آنها این را قبول ندارد. اروپاییها اینطورند؛ آنها مىگویند هرچه را که ما فهمیدهایم، دنیا باید از ما تقلید کند! مایلند که جاهلیت خودشان را بر معرفت عالم غلبه بدهند. آنها مىخواهند زن به سبک اروپایى را در جامعه رواج بدهند؛ که عبارت است از سبک مد و مصرف و آرایش در انظار عموم و ملعبه قرار دادن مسائل جنسى بین دو جنس؛ مىخواهند این چیزها را به وسیلهى زنان رواج بدهند. هرجا با این هدفگیرى غربیها مخالفت بشود، فریادشان بلند مىشود! اینها کمطاقت هم هستند! همین مدعیان غربى، کمترین مخالفتى را با مبانى پذیرفتهى خودشان تحمل نمىکنند.22/8/1370سخنرانى در دیدار با جمع کثیرى از پرستاران، به مناسبت میلاد حضرت زینب کبرى(س) و روز پرستار---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------همیشه به شکل غلطى در نظامهاى طاغوتى به زن نگاه شده؛ امروز در غرب هم همین جور است. حالا عدهاى از زنان - مثل خیلى از مردان - در همین نظامهاى غربى شخصیتهاى برجسته و محترم و پاکیزهاى ممکن است در بیایند، لیکن نگاه عمومى به زن که در فرهنگ غربى نهادینه شده، نگاه غلطى است؛ نگاه ابزارى است، نگاه اهانتآمیز است. از نظر غرب، علت اینکه شما نباید توى چادر باشید، نباید حجاب داشته باشید، این نیست که آزاد باشید. شما دارید میگوئید من با حجاب هم آزادى دارم. او چیز دیگرى مورد نظرش است؛ زن را براى نوازش چشم مرد، براى بهرهورى نامشروع مرد، میخواهند به شکل خاصى در جامعه ظاهر بشود. این، بزرگترین اهانت به زن است؛ حالا ولو با چندین لفّاف تعارفآمیز این را بپوشانند و اسمهاى دیگرى رویش بگذارند.28/7/1388بیانات در دیدار جمعى از بانوان قرآنپژوه کشور--------------------------------------------------------------------مقام معظم رهبری از چادر به عنوان یک لباس ملی و اسلامی مورد علاقه زنان مسلمان ایران نام بردند و فرمودند: انبوه دختران و زنان مؤمن و حزباللهی که در دانشگاه بهترین علوم را تدریس و بالاترین مدارج علمی را میگذرانند و نیز شمار زیادی از بانوان جوان ایران که در آیندهای نه چندان دور به مقامات عالی علمی، فقهی و فلسفی دست خواهند یافت از افتخارات نظام اسلامی محسوب میشوند.دیدار هزاران تن از خواهران پرستار20/7/1373-----------------------------------------------------حجابِ برتر که شما اشاره کردید -که مراد همین چادر ایرانىِ خود ماست - حقیقتاً حجاب برتر است؛ هیچ تردیدى در این نباید داشت. البته من هیچ وقت نگفتم که چادر را در جایى اجبارى کنند؛ اما همیشه گفتهام که چادر یک حجاب ایرانى است و زن ایرانى این را انتخاب کرده و خوب حجابى هم هست و مىتواند کاملاً حفاظ و حجاب داشته باشد. حالا بعضیها هستند که از هرچه ایرانى و خودى است، ناراحتند و دلشان را مىزند؛ دلشان مىخواهد سراغ چیزهایى بروند که از خودى بودن دورتر است! بههرحال اگر حجاب را حفظ کنند، باز هم خلاف شرعى انجام ندادهاند؛ منتها چیز بهترى را از دست دادهاند. منتها چیز بهترى را از دست دادهاند.اما اینکه شما مىگویید «ما چگونه برخورد کنیم؟» ببینید؛ شما با تبلیغات کار کنید. یعنى همان حربهاى را که افراد مورد نظر شما براى سست کردن اعتقاد به حجاب به کار مىبرند، شما هم به کار ببرید. یعنى شما دربارهى حجاب بنشینید واقعاً تحقیق کنید، فکر کنید، از لحاظ دینى هم مثلاً دربارهاش بحث کنید، یا از بحثهایى که شده استفاده کنید.از لحاظ اجتماعى هم روى همین مسألهى کیفیّت حجاب تکیه کنید؛ به ترویج دیدگاه خودتان بپردازید؛ آن چیزى که به نظرتان درست است، آن را بگویید؛ این دغدغه را هم که اینها مىآیند تمایل به حجاب را در دلِ مردم از بین مىبرند، نداشته باشید؛ حجاب از بین نمىرود. البته اگر قدرتى مثل قدرت رضاخانى بالاى سرش باشد، یا آن طور که شنیدم در بعضى از کشورها مثل تونس کسى حق ندارد در خیابان با حجاب باشد و اصلاً حقوق بشر هم در اینجا دیگر مطرح نیست که چرا مردم را مجبور کردید بىحجاب باشند - کسانى که مسؤول این چیزها هستند، همینطور تماشا مىکنند و حرفى هم نمىزنند! - بالاخره همان کشف حجاب دوران رضاخانى پیش مىآید؛ اما به مجرّد آنکه این زور برداشته شود، مردم به سمت حجاب برمىگردند.حجاب، ارزشى است منطبق با طبیعت انسان. برهنگى و حرکت به سمت اختلاطِ هرچه بیشتر دو جنس با یکدیگر و افشاء شدن اینها در مقابل یکدیگر، یک حرکت خلاف طبیعى و خلاف خواست انسانى است. شرع مقدّس اسلام هم براى این حدودى را معیّن و مشخّص کرده و کسانى که معتقد و مؤمن هستند، نمىشود که اینطورى با حجاب برخورد کنند. البته ممکن است کسانى بىخبر و بىاطّلاع باشند؛ بایستى اینها را با حجاب آشنا کرد.من در همین سالهاى اوّلِ انقلاب بهوضوح دریافتم که بعضى از زنانى که محجّب هستند و خیلى قدر حجاب را نمىدانند، اینها اصلاً از حکم حجاب و فلسفهى حجاب و فواید حجاب اطّلاعى ندارند؛ یعنى با اینها کمتر صحبت شده است. البته بعضیها چیزهایى نوشتند؛ سفارش کردیم، کارهایى کردند. الان هم به نظر من همینطور است؛ بخصوص در محیط دانشگاه. الحمدللَّه شنیدم که محیط دانشگاه شما، محیط خوبى است. مسؤولان دانشگاه هم، مسؤولان مواظب و مقیدى هستند؛امیدواریم که هرچه هم مىگذرد، بهتر شود.در محیط دانشگاه خودتان، در نشریات خودتان، با نشریات زن - که الان در ایران چند نشریهى مربوط به زنان وجود دارد - با دیگر نشریات رایج صحبت کنید، چیزهایى بنویسید، پخش کنید، در جامعه فکر را بپراکنید؛ منتها با استدلال، با منطق. بهترین راه تأمین حجاب هم همین است که با منطق برخورد شود.البته اگر چیزى جزو مقرّرات شد و کسى برخلاف آن مقرّرات رفتار کرد، ممکن است قوانینى وجود داشته باشد که دولت برخورد کند؛ که لابد هم مىکند. درعینحال آن چیزى که در اساس لازم است و مهمتر از همه است، این است که شما ذهن این دختر جوان، یا این زن جوان را -که عمده هم خانمهاى جوان هستند- با اهمیت حجاب آشنا کنید؛ یعنى به او تفهیم کنید که حجاب از لحاظ شرعى و از لحاظ منطقى این است. در ذهن او، استدلال صحیح را در مورد رعایت حجاب راسخ کنید.امیدواریم که انشاءاللَّه روزبهروز بهتر شود. البته یکى از عواملى هم که در این زمینه تأثیرات منفى دارد، برخى از این فیلمهایى است که بعضى از زندگیهاى غربى را در دسترس همه مىگذارد. اینها در سُست کردن ذهنیّت مردم نسبت به مسألهى حجاب بىتأثیر نیست. البته نسبت به پخش این فیلمها هم باید تذکّراتى داده شود.4/12/1377بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سر دبیران نشریات دانشجویی--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------رضاخان قلدر وقتى خواست از غرب براى ما سوغات بیاورد، اولین چیزى که آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سر نیزه و همان قلدرىِ قزّاقىِ خودش! لباسها نباید بلند باشد؛ باید کوتاه باشد؛ کلاه باید اینطورى باشد؛ بعد همان را هم عوض کردند: اصلاً باید کلاه شاپو باشد! اگر کسى جرأت مىکرد غیر از کلاه پهلوى - کلاهى که آن موقع با این عنوان شناخته مىشد - کلاه دیگرى سرش بگذارد، یا غیر از لباس کوتاه چیزى بپوشد، باید کتک مىخورد و طرد مىشد. این چیزها را از غرب گرفتند!زنها حق نداشتند حجابشان را حفظ کنند؛ نه فقط چادر - چادر که برداشته شده بود - اگر روسرى هم سرشان مىکردند و مقدارى جلوى چانهشان را مىگرفتند، کتک مىخوردند! چرا؟ براى اینکه در غرب، زنها سربرهنه مىآیند! اینها را از غرب آوردند. چیزى را که براى این ملت لازم بود، نیاوردند. علم که نیامد، تجربه که نیامد، جِدّ و جهد و کوشش که نیامد، خطرپذیرى که نیامد -هر ملتى بالاخره خصوصیات خوبى دارد- اینها را که نیاوردند.آنچه را هم که آوردند، بىدریغ قبول کردند. فکر و اندیشه را آوردند، اما بدون تحلیل قبول کردند؛ گفتند چون غربى است، باید قبول کرد. فرم لباس و غذا و حرف زدن و راه رفتن، چون غربى است، بایستى پذیرفت؛ جاى بروبرگرد ندارد! براى یک کشور، این حالت بزرگترین سمّ مهلک است؛ این درست نیست.بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّاى رشت12/2/1380-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------گاهى من در همین راه "کُلک چال" که از پایین به بالا مىآیم، یا بعکس به طرف پایین مىروم، خانمهایى را مىبینم که با چادر مشکى این راه را طى مىکنند. با اینکه قسمتى از این راه، بسیار ناهموار و یا به قول ما مشهدیها قلب است، درعینحال خانمها این راه ناهموار را تحمّل مىکنند و با چادر مشکى مىآیند. خوب؛ این همّت است دیگر. من اینطور زنها و همچنین افراد مسنّى که این راههاى طولانى را طى مىکنند و مىروند، بسیار تحسین مىکنم.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
[ سه شنبه 90/5/25 ] [ 12:32 صبح ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
به گزارش فرهنگ نیوز به نقل ازمهر، "مها الدوری" گفت : سریال الحسن و الحسین (علیهما السلام) فتنه بزرگی است که موساد و صهیونیستها برای ایجاد شکاف میان مسلمانان کلید زده اند. [ سه شنبه 90/5/25 ] [ 12:19 صبح ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
|