بی سروسامان |
دستگاهی را که مشاهده می کنید یک غول جاسوسی الکترونیک است که زندگی دیجیتال شما را کف دستتان می گذارد. دستگاه UFED Physical Pro که تولید شرکت Cellbrite است، می تواند بدون استفاده از کامپیوتر به ???? مدل گوشی تلفن همراه به صورت مستقیم وصل شود و تمامی اطلاعات داخل گوشی را استخراج کند. از عکس ها و فایل های چند رسانه ای گرفته تا گزارش تماس ها و SMSهای ارسالی و دریافتی. اگر هم از گوشی مجهز به GPS استفاده می کنید، نقاط ثبت شده هم از دست UFED در امان نخواهد بود. [ شنبه 90/2/24 ] [ 7:22 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
به دوربینی که بتواند به محض عکس گرفتن، آن را چاپ کند Polaroid گفته می شود. در اینجا قصد داریم وسیله ای به شما معرفی کنیم که با اتصال آن به گوشی iPhone خود بتوانید به محض عکس گرفتن آن را چاپ کنید. البته این پرینتر یک طرح مفهومی است و مشخص نیست چه زمانی به مرحله تولید برسد. این قاب، علاوه بر پرینت گرفتن از عکس ها، آیفون شما را نیز از ضربه خوردن حفظ می کند. Funamizu قصد دارد این قاب را به گونه ای طراحی کند که شامل کدهای QR و قابلیت Geo Tagged Map باشد تا کاربر بتواند عکس ها را به راحتی در وب یا Flicker قرار دهد. قاعدتا ساخت این محصول به دلیل نیاز به کاغذ و جوهری که در آن به کار می رود، دشواری های خاص خود را خواهد داشت. [ شنبه 90/2/24 ] [ 7:21 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
[ جمعه 90/2/23 ] [ 2:6 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) علاوه بر ابعاد سیاسی مختلف در کوتاه مدت تبدیل به یک دانشگاه انسان سازی شد. در طول سال های مبازات پیش از انقلاب و در طول جنگ تحمیلی افرادی بودند که با دم مسیحایی روح خدا به یکباره دچار تحولات عظیم روحی شده و در راه اسلام حتی تا پای فدا کردن خود نیز پیش رفتند.
[ جمعه 90/2/23 ] [ 1:12 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
گال [ جمعه 90/2/23 ] [ 1:5 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
امام جماعت غصبی-حتما حتما بخونید
[ جمعه 90/2/23 ] [ 12:49 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
صدام، جارو برقیه فرمانده گروهان برادر قربانی کنارم ایستاده بود و می خندید. منم
محاسن بغل دستی *به نقل از غلامرضا دعایی [ جمعه 90/2/23 ] [ 12:39 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
عراقی سرپران اولین عملیاتی بود که شرکت میکردم. بس که گفته بودند ممکن است موقع حرکت به سوی مواضع دشمن، در دل شب عراقیها بپرند تو ستون و سرتان را با سیم مخصوص از جا بکنند، دچار وهم و ترس شده بودم. ساکت و بی صدا در یک ستون طولانی که مثل مار در دشتی میخزید جلو میرفتیم. جایی نشستیم. یک موقع دیدم یک نفر کنار دستم نشسته و نفس نفس میزند. کم مانده بود از ترس سکته کنم. فهمیدم که همان عراقی سرپران است. تا دست طرف رفت بالا معطل نکردم با قنداق سلاحم محکم کوبیدم توی پهلویش و فرار را بر قرار ترجیح دادم. لحظاتی بعد عملیات شروع شد. روز بعد در خط بودیم که فرمانده گروهان مان گفت: «دیشب اتفاق عجیبی افتاده، معلوم نیست کدام شیر پاک خوردهای به پهلوی فرمانده گردان کوبیده که همان اول بسم الله دنده هایش خرد و روانه بیمارستان شده.» از ترس صدایش را در نیاوردم که آن شیر پاک خورده من بوده ام. به احترام پدرم نزدیک عملیات بود و موهای سرم بلند شده بود باید کوتاهش میکردم مانده بودم معطل توی آن برهوت که سلمانی از کجا پیدا کنم. تا اینکه خبردار شدم که یکی از پیرمردهای گردان یک ماشین سلمانی دارد و صلواتی موها را اصلاح میکند. رفتم سراغش دیدم کسی زیر دستش نیست طمع کردم و جلدی با چرب زبانی قربان صدقه اش رفتم و نشستم زیر دستش. اما کاش نمینشستم. چشم تان روز بد نبیند با هر حرکت ماشین بی اختیار از زور درد از جا میپریدم. ماشین نگو تراکتور بگو. به جای بریدن موها، غلفتی از ریشه و پیاز میکندشان! از بار چهارم هر بار که از جا میپریدم با چشمان پر از اشک سلام میکردم. پیرمرد دو سه بار جواب سلامم را داد اما بار آخر کفری شد و گفت: «تو چت شده سلام میکنی؟ یکبار سلام میکنند.» گفتم: «راستش به پدرم سلام میکنم.» پیرمرد دست از کار کشید و با حیرت گفت: «چی؟ به پدرت سلام میکنی؟ کو پدرت؟» اشک چشمانم را گرفت و گفتم: «هر بار که شما با ماشین تان موهایم را میکنید، پدرم جلوی چشمم میآید و من به احترام بزرگ تر بودنش سلام میکنم!» پیرمرد اول چیزی نگفت. اما بعد پس گردنی جانانهای خرجم کرد و گفت: «بشکنه این دست که نمک نداره...» مجبوری نشستم وسیصد، چهارصد بار دیگر به آقا جانم سلام کردم تا کارم تمام شد. [ جمعه 90/2/23 ] [ 12:30 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
عزیزان دقت داشته باشند دانلود فایل ها غیر مستقیم است باز هواییم کن دار و ندار بگیر کربلاییم کن ( شور ) باز هواییم کن دار و ندار بگیر کربلاییم کن ( شور ) یا ثارالله مدد از نام تو ( واحد ) زینب که از خدا صلوات مکررش ( شعرخوانی ) قدم به قدم تا حرم میام به امید کرم ( شور ) [ جمعه 90/2/23 ] [ 12:11 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
عزیزان دقت داشته باشند دانلود فایل ها غیر مستقیم است عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان (عج) هر چه در انتظارت نشستم نگفتی که چشم انتظارم ای یوسف گمگشته صحرا زده من ( زمینه ) هر چه در انتظارت نشستم ندیدی که چشم انتظارم ( واحد ) اللهم عجل لولیک الفرج ( زمینه ) ?چشم انتظارت می نشینم تا ببایی ( مناجات و زمینه ) پای گذار یک دمی به روی دیده های من ( زمینه ) آقام آقام آقام یا اباصالح ( زمینه ) عمری بود دل می کشد چشم انتظاری ( زمینه ) [ جمعه 90/2/23 ] [ 11:47 صبح ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
|