شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

درب کنسرو بازکن برقی
دنبال چه مي گردي مولاي ما نياز به پوشيدن چشم محرم و نامحرم ندارد او به خورشيد نگريست و از خورشيديان شد ائ از سياهي دور شد لعنت بر ابليس صفتان برد گر نوري بر حسب يقين بر جمالش خيره شده نه از براي تابيدن بيشتر خورشيد زين براي بسم الله از افسوس بي صفتان شد
هر محفلي لامي مي خواهد هر نشيبي زيرويي طلب مي نمايد اما رخ ماه ميمون ما حيره به خورشيد دارد گر قرار بود پوششي از نا بخردان نااهل مي شد شک نکن در اجراي تميز خيالي و باوري توان بيان و آشکار کردن نمي يابد
نمي دانم قصدت از عنوان کردن اين عکس ميمون از خورشيد تابان ما امام مصلح خورشيد عالم تاب حي چه بود اين به خيالت مخفي نگاري کردنها به عيان مردان و نامردان از کدام صفتت نشات مي گيرد ولي بي پروا مي گويم گر مولاي ما را اسباب عکاس و اعيان لازم آشنايي شد نه از پي ان است که خورشيد خموش است
تنها بيان اين است که يوسف من حيدرما ولي حي و عالم و مطلق حي ما به کوري دشمنان بي صفت و رمال ما چه با نور عکاس چه با نور آسمان چه به نور زمان چه به نور صفت همه ديدگان ديده بان ها و ديدن يادگاران و اهل يقينان تابيدبريقين و باور به يقين است بس
حال براي لودگان مي گويم:اي مگس نه عرصه سيمرغ جولانگه توست که عرض خود مي بري زحمت ما مي افزايي وگرنه هيچ عاقلي شک براين ندارد از اسباب کار عکاس جوييدن جلوه هاي ويژه بالاخص جايي که سياهي محيط قصد کور کردن روشني خورشيد چون خسوف را کند او مي تابد برنور تا شعله افشاني کند
اي کاش به جاي عکس ديده نشده اي کاش به جاي پرده کشيده به آنچه ديده شده و بي پروا و بي عيب و عنان به عيان ديدگان دوست و عاشق و ستمگر و دشمن گذاشته شده ما هم از سنگر دوستان ديديم و سوالي از برش پيش روي نکشيديم و هم از ديده سائلان و رياکاران و عجنبيان نابکار ديديم و پاسخش را بر رخ حود حيدر به رخ عالم عالم و جاهل کشيديم
خورشيد به ذات مي درخشد و خسوف به علت رويش بر لحظه اي مي شکافد ولي خورشيد باز خورشيد است و چه در پس خسوف چه در بر روي همان خورشيد عالم تاب است که مي درخشد حال تو اخوي بدان اين عکس نه به پندار غلط شما ديده و نما به کرات شده است ليک در سايت معزز و مکرم خود حضرت آقا به تصوير کشيده شده است و بهتر آن بود که شما بي نياز از زحمت پرده نگاري
خيال واحي هنر نمايي در پرده اندازي بر فلش عکاس خورشيد آنهمه ديگر از کرات عکسهايي که بي پرده به ديدار عيان کشيده و کشيده مي شود کاشف مي شدي تا ببيني هيچ نمايي از رخ يار نيست که بر ديده ياران و نابخردان و ناهلان و نابکاران بي صفت پنهان بماند شما هم از پرده پوشي عنايت کنيد گذر و پاسخ را به عقلهاي سليم و ديده هاي پاک مي نهادي که خورشيد نيازي به روپوشاني ندارد و متاسفانه ديده نشده انگاشته شما در سايت
مکرم و پاکش بي پرده به عيان عيه الناس کشيده شده است پس برو شايد ناديده اي يابي ولي بدان از رخ المدار و حيدر ما نه پرده اي است نه نهاني و هر چه است بيش از آنکه چون شمايي يابي و چون شمايي به دنبال رتبه اولش گردي در خانه يار به نمايش و عيان دوستاني نشسته است که خورشيد خود را پيش از وجودش از پرتو کمال و درونش يافته و ديده اند پس رخ ديگري
را براي رتبه اول کسب کردن محيا و نمايان ساز و پرده را بر رخ کسي بنا کن که از نبود پرده تو خشي بر او حاکم شود يا ناخواسته و نابخرد عمل شده اي پروا نمايد ولي اي استاد نوگرا ناديده نما ساز از رخ مولاي ما هر چه اسباب ديدي پروا و حيا نکن و هر چه هست عيان و بجايش خود را پمخان کن
درب کنسرو بازکن برقی
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top