سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی سروسامان

وقتی رسیدم بالای سر عبدالزهرا، دیدم از پهلوی راستش داره به شدت خون میاد. با باند دستم رو گذاشتم روی زخم، دیدم دستم توی بدنش فرو رفت یاد شوخی شهید افتادم و همونجا خیلی گریه کردم...









[ شنبه 93/6/15 ] [ 1:14 صبح ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب


بازدید امروز: 488
بازدید دیروز: 524
کل بازدیدها: 19785623

طلایه دار