سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی سروسامان

نماهنگی بسیار زیبا و دیدنی همراه با سخنان رهبر معظم انقلاب در مورد مردم مظلوم بحرین

 حجم : 4،672 مگابایت | فرمت FLV

لینک دانلود : مستقیم

 سلامتی و فرج امام زمان (عج) صلوات


[ سه شنبه 90/6/22 ] [ 12:23 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]


به : محضر منجی عالمیان حضرت صاحب الزمان

از : بنده گنهکار خدا بسیجی گمنام

آقا سلام

مولای من می‌دانی چند سال است انتظار می‌کشم. از وقتی سخن گفته‌ام و معنای سخن خود را فهمیده‌ام انتظارت را می‌کشم. بیا و این انتظار مرا پایان بده.

خسته‌ام از دست زمانه ، چقدر جور زمانه را تحمل کنم. چقدر ناله مظلومانه کودکان و معصومانی را که زیر ستم اند بشنوم و سکوت کنم. خودت بیا و این جهان سیاه را پایان بده. بیا و جهان را آباد کن. بیا و از آمدنت جهان را شاد کن. می‌دانی چند نوجوان هم سن و سال من آواره‌اند؟ چندین هزار کودک بی پناهند، خودت بیا و پناه بی پناهان باش.

چند پیش بود که خوابت را دیدیم گفته بودی می‌آیی و به اندازه تمام سال های نبوده ات با من حرف می زنی و به درد دل من گوش می‌دهی اما تا خواستی بگوئی کی و کجا؟، از خواب پریدم و از آن شب به بعد دیگر نمی خوابم. راستش می‌ترسم. می‌ترسم بیائی و من خواب باشم. می‌ترسم بیائی، همه تو را ببینند و تنها من از دیدنت محروم بمانم. هنوز هم می ترسم…

حس می‌کنم با این که شبهاست خواب به چشم ندارم اما در خواب غفلتم. بیا و بیدارم کن. بیا و هشیارم کن. بیا و همه جهانیان را از خواب غفلت بیدار کن. همه به خواب سنگین جهل فرورفته اند و صدای مظلومان و دل شکستگان را نمی‌شنوند. خودت بیا و همه ما را از این کابوس جهانی نجات بده.

ای منجی عالمیان ، جهان در انتظار توست ! نیستی تا ببینی مردم روز میلادت یعنی رمز عشق پاک چه می‌کنند ! چگونه بغض سنگین خود را در گلو نگه داشته اند و انتظار می کشند. منتظرند تا کی بیاید و جهان را از عدل پرکند. کسی بیاید و به این جهان بی اساس پایان دهد بیا تا بعد از این در کوچه های غریب شهر روز میلادت را با بودنت جشن بگیریم و خیابان‌های تاریک و ظلمات را با نور بودنت چراغانی کنیم. بیا و ببین مردم روز آمدنت چه می‌کنند؟

روز جمعه، روز خودت، روز منتظرانت به سراغ حافظ رفتم تا با فالی دلِ شکسته و سینه‌ی زخمی‌ام را مرهمی باشم. می‌دانی چه آمد؟

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور….

نه ؛ غم می‌خورم ؛ غم می‌خورم بخاطر روزهایی که نبوده‌ای تا لحظات تلخ غم را کنارم باشی. غم می‌خورم به خاطر روزهایی که به یادت نبوده‌ام و با گناه شب شده‌اند. همان روزهایی که در تقویم خاطره‌ها در منجلاب گناه و زشتی با قلم جهل ثبت کرده‌ام.

بهترین روز تنها روز ظهور توست. کی می‌آید؟ کی می‌شود که با قلم عقل و راستی بر صفحه دل حک کنم و با صدای بلند فریاد بزنم و به گوش جهانیان برسانم.«بهترین روز ، روز ظهور مولاست»

با تمام جهل و مستی تصمیم گرفته‌ام دفترچه رزوگار را با پاک کنِ مهر و عطوفت پاک کنم و از اول با نام تو روزگار را آغاز کنم. هنوز در نخستین صفحات آن مانده‌ام و مطلبی برای نوشتن ندارم. تا پایان نوشتن انتظارت می‌کشم.


 

و من الله التوفیق

دیوانه مسلمانی که در روزهای انتظار هزار بار

به دیوانگی‌اش ایمان می‌آورد.


[ سه شنبه 90/6/22 ] [ 12:21 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

http://up.behtarin.com/uploads/ccf0a9e53d1.jpg

 

جلسه هفتگی عصر جمعه آل یاسین 18/6/90 در ایام تخریب بارگاه ملکوتی ائمه بقیع علیهم السلام با سخنرانی حجت الاسلام ظهیری و مداحی حاج سید مهدی میرداماد به صورت صوتی آماده دریافت می باشد.

 

دریافت فایلها:

 

سخنرانی حجت الاسلام ظهیری

دین و دل و عقیده و ایمان من تویی - مناجات حضرت اباصالح المهدی علیه السلام

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها و ائمه بقیع علیهم السلام

روضه حضرت ام البنین سلام الله علیها

زیارت آل یاسین


[ سه شنبه 90/6/22 ] [ 12:15 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

http://bashirup.ir/uploads/13153321971.jpg

جلسه هفتگی 19 شهریور 1390 کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز  را با صدای حاج مجتبی رمضانی به صورت صوتی دریافت نمایید.

 

دریافت فایلهای صوتی:

 

روضه و مناجات

چند ساله هیئت میگیری سینه زن (زمینه)

آنجا محیط سوز و اشک و آه و نالست (سنگین)

ادرکنی صاحب العصر والزمان (واحد)


[ سه شنبه 90/6/22 ] [ 12:12 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

http://bashirup.ir/uploads/13153321971.jpg

2،7 مگابایت
دانلود کلیپ صوتی مستقیم
شادی روح امام و شهدا صلوات


[ سه شنبه 90/6/22 ] [ 12:8 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

 

 

به گزارش مشرق به نقل از العالم، حدود 50 نفر از فعالان اسلامی روز یکشنبه پرچم آمریکا را در برابر سفارتخانه این کشور در لندن به آتش کشیدند.

تظاهرکنندگان همچنین شعار آمریکای تروریست را سردادند و با خود پارچه نوشته هایی در مخالفت با سیاست های کاخ سفید در دست داشتند.

این تظاهرات تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار شد و نیروهای پلیس انگلیس تظاهرکنندگان را به محاصره خود در آورده بودند.


[ دوشنبه 90/6/21 ] [ 7:1 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (یکشنبه) در پیامی به مناسبت رحلت والده‌ی شهیدان جهان آرا، درگذشت این بانوی صبور را به بازماندگان و همرزمان این شهدای عزیز تسلیت گفتند.
متن پیام به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت بانوی صبور، مادر شهیدان جهان آرای عزیز را به روح مطهر آن شهیدان و به همه‌ی بازماندگان و همرزمان ایشان بویژه پدر بزرگوار شهیدان تسلیت می گویم، و امیدوارم روح مطهر این بانوی بزرگوار در کنار ارواح طیبه‌ی فرزندان عزیز خود مشمول رحمت و مغفرت و رضوان الهی باشد.
سیدعلی خامنه‌ای
20/شهریور/1390

 


[ دوشنبه 90/6/21 ] [ 12:4 صبح ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]





نور علی تابنده کیست؟

دکتر نور علی تابنده قطب فعلی سلسله نعمت اللهی سلطان علیشاهی گنابادی  

صوفی ها معتقدند که قطب یک فرقه، باید مراحل تصوف را، پله پله بگذراند تا به مقام قطبیت برسد؛ اما می بینیم برخی از اینها همچون نورعلی تابنده یک شَبه، قطب می شود و مراحل لازم را سپری نمی کند. 

نور علی تابنده برادر سلطان حسین تابنده بود و چون از همفکران مصدق بود و در مبارزه علیه شاه فعال بود، طرد شد؛ چون خانواده تابنده پیوند تنگاتنگی با دربار محمد رضا پهلوی داشت؛ چنانکه وقتی شاه در سفر خود از مسیر گناباد عبور کرده، برای رفتن به بیرجند به دعوت آقای "عَلم" شب را در منزل آقای تابنده (سلطان حسین) بیتوته نمود؛ که بیانگر روابط بسیار تنگاتنگ آنان با دربار است. یا یکی از متنفذان جدّی دربار، آقای منوچهر اقبال رئیس شرکت ملی نفت است که منصوب به شخص شاه بوده و می گویند به تصوف هم گرایش داشته و قدرتش از وزرا هم بیشتر بوده است. وی دو دختر داشته یکی را به خانواده تابنده، و دیگری را به خانواده شاه می دهد، یعنی شاه با خانواده تابنده عجین شده است.


                                                           دکتر تابنده قطب فعلی گنابادیه

به همین دلیل است که خانواده تابنده، نورعلی را طرد می کند و وی سالیان سال به بیدخت نمی رود . این روند سپری می شود تا پایان دهه 40 و 50 که همچنان نور علی مطرود خانواده است و مورد بی مهری خانواده تابنده قرار می گیرد. بعد از پیروزی انقلاب هم این روند استمرار دارد؛ ولی آقای نور علی تابنده بنا به نوع گرایشاتی که به جریان لیبرالیسم دارد، تحت تأثیر تفکرات لیبرالیسم قرار می گیرد و با نظام جمهوری اسلامی سر ستیز پیدا می کند. این تعارض استمرار پیدا می کند تا اینکه ایشان در اوائل دهه 70 یک بار دستگیر می شود و به اتفاق بعضی از سران نهضت آزادی مدت کوتاهی در زندان به سر می برد.
 

                                                      تابنده


بعد از آزادی نه سر سازگاری با خانواده تابنده و نه گرایشی به تصوف دارد. از قضای اتفاق می بینیم که رضا علیشاه فوت می کند و قطبیت به برادرش منتقل نمی شود؛ بلکه به پسرش، یعنی « علی تابنده ( محبوب علیشاه) » انتقال می یابد. در این مقطع، در اواسط دهه 70 که محبوب علیشاه به طرز مشکوکی فوت می کند، از قضای روزگار قطبیت به آقای نور علی تابنده می رسد. این وضعیت سوالهای بسیاری را پدید می آورد؛

                   تابنده

 

حال چرا قطبیت را می پذیرد هیچ توجیهی نمی تواند داشته باشد جز اینکه از بستر تصوف برای اهداف سیاسی و مبارزه با نظام سیاسی استفاده بکند یعنی آن جریان را و معتقدین آن جریان و پیروان آن جریان را بیاورد تحت سیطره خودش قرار بدهد زیر چتر خودش بگیرد تا آنها را بسیج بکند برای اهداف سیاسی و ما دقیقاً‌چنین رفتاری را از جریان تصوف بعد از قطبیت آقای نور علی تابنده داریم ما غائله قم را در دوران قطبیت آقای نور علی تابنده داریم جریان های سایت ها و وبلاگ های تصوف که راه اندازی می شوند که می خواهند هم ابراز بکند که ما گرایش سیاسی نداریم اما نوع گزینش خبری که دراین سایت ها و وبلاگ ها صورت میگیرد یعنی هر جریان معارضی که هر چند ضعیف علیه نظام باشد این ها اخبارش را در سایت ها و و بلاگ ها پوشش می دهند خوب این نوعی مبارزه سیاسی است ولی مبارزه سیاسی نرم یکجا مثل قم مبارزه سیاسی سخت می کنند ولی چون با شکست مواجه می شود بلا فاصله خودشان را در یک تغیر تاکتیک ، آن حرکت را محکوم می کنند می گویند آن غائله مال ما نبوده غائله آفرینها در موضع مخالفین غائله سازان قرار میگیرند و آن حرکت را محکوم می کنند و دیگر به این نتیجه می رسند که فاز سخت در مقابل نظام سیاسی محکوم به شکست است آسیب رفتارهای سخت بسیار بالاتر است، ‌ریسک رفتارهای سخت بسیار شدید و شکنده است لذا از این موضع عدول می کنند و وارد فاز مبارزه نرم می شوند یکی از این مبارزات نرم همین حرکت هایی است که در سایت ها و وبلاگ ها می کنند ارتباطی است که با سایت های بیگانه میگیرند ارتباطی با رادیو های بیگانه با شبکه های خبری بیگانه میگیرند و شبکه های خبری بیگانه سریعاً اخبار اینها را با رنگ و لعاب خاصی پوشش می دهند در این صورت آن چیزی که به نظر می آید و متصور است ادامه حرکت های سیاسی جناب آقای نور علی تابنده و بهره گیری ابزاری از جریان تصوف به این فرقه آسیب جدی وارد خواهد کرد چون این رفتارها ، رفتارهای اعتقادی نیست ، اثر اعتقاد نیست بلکه کسی که اصلاً ‌جریان تصوف را یک پول سیاه هم قبول ندارد و سابقه تاریخی و بیو گرافی او این را نشان می دهد به عنوان  قطب قرار بگیرد و از جریان تصوف به عنوان یک ابزار برای رسیدن به اهداف سیاسی اش استفاده بکند یقیناً جریان فکری تصوف با اینگونه مدیریت ها آسیب جدی خواهد دید به همین خاطر بعضی از شیوخ و بزرگان با حرکتهای آقای تابنده مخالفتهای جدی دارند و آنان به این خطرات واقف اند که ادامه این روند و هدایت جریان تصوف به عنوان یک ابزار سیاسی آسیب های جدی به جامعه تصوف وارد خواهد کرد و بعضی از مخالفتهای شیوخ سلسله دقیقاً هوشمندانه است و قابل فهم است که آنها چرا با آقای نور علی تابنده مخالفت می کنند و اسرار دارند که حداقل ادامه قطبیت در خانواده تابنده نباشد چون به این نکته واقف اند که ادامه مسیر آنها را به یک اضمحلال قطعی سوق خواهد داد.


برگرفته از وبلاگ http://www.majzobalishah.mihanblog.com/

[ یکشنبه 90/6/20 ] [ 7:58 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

 مادر از بیمار بودنش می‌گوید و بستری بودنش در بیمارستان. این که خواب دیده رهبر به پرستارها گفته مواظب او باشند و اینکه رهبر به او گفته خودم به عیادت شما می‌آیم.به گزارش فرهنگ نیوز به نقل  مشرق، باید مادر باشی آن هم مادر شهید تا وقتی که دو فرزندت در راه حفظ و سربلندی کشور شهید می شوند صبر زینب‌وار نشان دهی و با تمام عشق مادرانه ات بگویی: من راضیم به رضای خدا و خوشحال از این سرنوشتی که خدا برایم رقم زده است.گزارش برنا برای "فخرالملوک تبریزی" مادری که این روزها در همین حوالی در بیمارستان بستری است روزهای اسفند ماه و 7 و 17 و 27 اش پر از خاطره است؛ خاطراتی که چندین سال است که با گذر روزها پر رنگ تر می شود. دو پسرش شهید شده‌اند؛ یکی قبل از انقلاب در سال 54 و دیگری پس از انقلاب در سال 64 و رفتن همسرش...خواب دید که سینه حمیدرضا را شکسته‌اند
سید "حمید رضا"، دانشجوی نخبه مکانیک دانشگاه صنعتی شریف و "سید فرید"، دانشجوی پر شور رشته شیمی و مردی که از داغ فرزندانش به سفر رفت، همه در ماه اسفند با این مادر خداحافظی کردند؛ در و دیوار خانه هم پر است از عکس دو فرزند و پدرشان.موقع عیادت بدلیل شرایط خاص این مادر تنها توانستیم با یگانه دخترش "ناهید فاطمی" که از فرهنگیان کشور است صحبت کنیم. او از مادر برایمان گفت و شهادت برادرها، از روزهای پر تلاطم اسفند و از فوت پدر 10 روز پس از شهادت سید فرید 23 ساله؛ او از عدم توفیق خودش گفت و از اینکه کاش او هم لایق شهادت بود مثل دو برادرش...او به خبرنگار برنا می‌گوید:سید حمیدرضا همیشه می گفت اگر روزی امام خمینی (ره) بیایند من درصف اول برای استقبال می روم. دانشجوی مکانیک دانشگاه شریف، نخبه و متدین بود و طبق دستورات امام خمینی راهش را انتخاب کرده بود و بعد از 13 ماه و 17 روز که در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری (موزه عبرت فعلی) نگهداری شد و چون رهبر گروه بود کلیه شکنجه هایی که فکرش را بکنید، روی او انجام شد اعدامش کرده‌اند. سید حمید رضا فاطمی موقع شهادت 21 سال داشت."مادر شعری را که برای رهبر گفته، می‌خواند و بعد هم خاطراتش را از زمان انقلاب تعریف می‌کند. از زمانی که پسرش را زندانی کرده بودند و او و همسرش را بارها به ساواک برده‌اند. از این که به‌عنوان مادر، حس کرده سینه حمیدرضایش موقع بازداشت، بین در ودیوار شکسته. خاطره‌هایش زنده شده. که بدون این که وقت ملاقات بدهند، از او خواسته‌اند پسرش را مجبور به همکاری کند تا چرخ مملکت بچرخد، وگرنه اعدامش می‌کنند. و او جواب می‌دهد که حمیدرضا قبول نمی‌کند و اگر هم این کار را بکند، من نمی‌بخشمش. معلوم است که شهادت حمیدرضا برایش خیلی دردآور بوده. به خصوص زخم‌زبان‌ها و اذیت‌هایی که در کنار آن کشیده: "ساواک بهم گفت با اعدام پسرت، تا آخر عمر مهر ننگ زدیم رو پیشونیت"-گزیده ای از گزارش بازدید سر زده رهبری از خانواده شهیدان فاطمی-
اما سید فرید جوان دانشجو و پرشور رشته شیمی، خواهرش در مورد شهادتش به خبرنگار برنا توضیح داد: 10 سال بعد از شهادت سید حمید، سید فرید هم در جنگ شهید شد. همیشه در صف اول بود و چندین بار هم به جبهه اعزام شد در آخرین اعزام در پاتک عملیاتی به شهادت رسید. والفجر 8 بود.از پدر می پرسیم لبخندی می زند و می گوید: پدر پس از شنیدن خبر شهادت سیدفرید فوت کرد درست 10 روز؛ بعد و من و مادر تنها ماندیم.خانه‌اش پایگاه بود و دلش همراه رزمندگاناما مادر، اسطوره صبر و یک یار پر و پا قرص جبهه و جنگ ماند. ناهید فاطمی در خصوص فعالیت های مادر در زمان جنگ می‌گوید:در دوران جنگ یک یار پر و پا قرص حمایت از رزمندگان بود و خانه اش یک پایگاه. فعالیت هایی که در جهت تقویت جبهه و کمک هایی که باید به رزمندگان می رسید از این منزل ارسال می شد.وی می افزاید: در مناسبت‌ها، مدارس و مراکز مختلف در زمینه حجاب و انقلاب اسلامی و زندگی شهدا سخنرانی می کرد. آن موقع توان و انرژی خوبی داشت و چون خودش هم بسیجی بود بیشتر در بطن فعالیت ها بود. اما رفته رفته بیماری ریه اش بیشتر شد و بر کلیه، قلب و کبدش هم اثر گذاشت و اینجور شد که از فرودین پارسال تا امروز حدود 8 بار در بیمارستان بستری شد."خانه اش 8سال پایگاه بوده. پشت جبهه کار کرده. دو مدرسه ساخته و اهدا کرده. تازه می‌فهمم فلسفه پلاک و زنجیر آویزان از گلدان را که رویش نوشته شده بود: «یادمان مردان آفتاب/ آموزشگاه راهنمایی شهیدین فاطمی"- گزیده ای از گزارش بازدید سر زده رهبری از خانواده شهید فاطمی-آنچه رهبری روی کفن مادر نوشت: اللهم انا لانعلم منها الا خیراخانم فاطمی در خصوص آخرین وضعیت مادر به برنا می گوید: در شرایط اضطراری هفته گذشته مادر به بیمارستان منتقل شد؛ اما با لطف خدا و نظر اهل بیت و دعای خیر دوستان در حال حاضر وضعیت اش بهتر است و پزشکان اعلام کرده اند که رفته رفته بهتر هم می شود."رهبر را که می‌بیند، اسپری‌ها خاصیت‌شان را از دست می‌دهند. به نفس‌نفس می‌افتد. یک نفس «آقا آقا» می‌گوید و قربان‌صدقه «آقا» می‌رود. به همه التماس می‌کند «تو رو خدا من رو دور آقا بگردونین» اما رهبر تشکر می‌کند و منع. او هم عبای رهبر را می‌گیرد و چندین‌بار می‌بوسد.مادر از بیمار بودنش می‌گوید و بستری بودنش در بیمارستان. این که خواب دیده رهبر به پرستارها گفته مواظب او باشند و این که رهبر به او گفته خودم به عیادت شما می‌آیم. «حالا خوابم تعبیر شد»-گزیده ای از گزارش بازدید سر زده رهبری از خانواده شهیدان فاطمی-درب اصلی آی سی یو نوه‌هایش هم هستند؛ التماس دعا دارند از هرکس که خبر را می شنود "می گویند دعا کنید مادر بهتر شود از همه بخواهید که برایش دعاکنند."رهبر قرآن و سکه‌ای را به یادگاری به مادر می‌دهد. مادر هم کفن‌اش را می دهد تا رهبر امضا کند. بعد هم تسبیحی را که آماده کرده‌بود، به رهبر هدیه می‌کند. انگشترش را هم درمی‌آورد که هدیه کند: «نگین این انگشتر از اولین سنگ قبر امام حسینه. مال پونصد سال پیش.» رهبر می‌گوید انگشتر دست شما باشد بهتر است. همین تسبیح بس است و من با آن ذکر خواهم گفت. با همان تسبیح سبزرنگ قدیمی رنگ و رو رفته.رهبر اجازه مرخصی می‌خواهد که خواهر شهید جلو می‌رود و چفیه رهبر را برای پسر دیگرش که اینجا نیست می‌گیرد. رهبر که بلند می‌شود، قربان‌صدقه رفتن مادر دوباره شروع می‌شود. اما این بار به زبان ترکی: «آقا! اوزوم. بالام. سَنَه قربان» و رهبر هم به همان ترکی جواب می‌دهد. بقیه حرف‌ها هم به همین زبان ترکی رد و بدل می‌شود و رهبر خداحافظی می‌کند. این بار کارگر خانه است که جلو می‌آید و عبای رهبر را می‌بوسد و زارزار اشک می‌ریزد. خیالش راحت است که می‌تواند به ترکی با رهبرش صحبت کند. رهبر که بیرون می‌رود، صدای خانمی از توی کوچه می‌آید که چفیه رهبر را می‌خواهد. فوری برمی‌گردم توی خانه و می‌روم سراغ کفن تا رویش را بخوانم: «اللهم انا لانعلم منها الا خیرا. و انت اعلم بها منا. سید علی خامنه‌ای»"-گزیده ای از گزارش بازدید سر زده رهبری از خانواده شهید فاطمی-

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


[ یکشنبه 90/6/20 ] [ 7:37 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]

مادر سردار شهید «سید محمد جهان‌آرا» شب گذشته به دیدار فرزند شهیدش شتافت.

به گزارش فرهنگ نیوز به نقل از فارس «توانا»، مادر شهیدان سید محمد، سید علی و سید محسن جهان‌آرا شب گذشته به دلیل وخامت حال و شدت یافتن بیماری در بیمارستان خاتم‌الانبیاء در جوار رحمت حق آرام گرفت و مهمان محفل شهیدان شد.

"ساره امامزاده" مادر شهیدان جهان‌آرا که ‌از بیماری آلزایمر رنح می‌برد‌، ‌در روزهای اخیر دچار مشکل قلبی و تنفسی نیز شده بود.
خبرگزاری فارس ضایعه وفات مادر فداکار و مهربان سردار شجاع خرمشهر سید محمد جهان‌آرا و برادران شهید و جانبازش را به خانواده محترم جهان‌آرا و همه ارادتمندان به فرهنگ ایثار و شهادت تسلیت عرض می‌کند.


[ یکشنبه 90/6/20 ] [ 7:32 عصر ] [ کربلایی جواد ] [ نظر ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب


بازدید امروز: 672
بازدید دیروز: 754
کل بازدیدها: 19762303

طلایه دار